عرفاء:جملش/آمویین/نقلائی
ظاهر
قیدهایی برای بیان نگرش یا داوری گوینده نسبت به فعل؛ مثلاً اینکه کاری احتمالی، واقعی، اصولی، یا انگاری است.
مثال
- مثال. اَصِلاناً ([؟] از ابتدا)، آرُماً ([؟] بهآرامی) بِصُحِبَد ([؟] مورد صحبت قرار بدهد).ترجمه: اصولا بهآرامی صحبت میکند.
- مثال. وَقَعاناً ([؟] واقعا) دِقَّتانِه ([؟] با دقت) مینِگَرَد ([؟] مورد نگاهکرده شدن قرار میدهد).ترجمه: واقعا با دقت نگاه میکند.
- مثال. پسر اَش ([؟] آن/آنرا) گاساناً ([؟] احتمالا) به دانشگاه میرُومَد ([؟] مورد رفتهشدن قرار میگیرد).ترجمه: پسرش احتمالا به دانشگاه میرود.