طلعدن
ظاهر
مصدر «طُلِعْدَن»، به معنی «مطالعه کردن»، از «طلعـ + ـدن [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] » ساختهشده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده اش، به ترتیب، «آواثاء:طلعد»، «آواثاء:طلع»، و «آواثاء:طلعن» میباشد.
فارسی
مصدر
- ️تلفظ: /طُلِعْدَن/📥 ریشهشناسی: طلعـ + ـدن [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.]
- تعریف «طلعدن». فرایند آموختن/فهمیدن طَلَبْماء ([؟] درخواستشونده) هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) اَزْطَریق ([؟] از طریق) متن: [💬یا بعبارتی «مطالعه کردن»]
- مثال. برای طُلِعْدَن (؟ مطالعه کردن) این فصل بهتره نخست فصل مشتق را بِمُروری ([؟] مورور کنی).
عملواژه
- ️تلفظ: /طُلِعْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «طلعدن»: ▶ «آواثاء:طلعد» (بنگذشته «طلعدن»)، «آواثاء:طلع» (بنکنون «طلعدن»)، «آواثاء:طلعن» (بنآینده «طلعدن») ◀
- تعریف «طلعدن». طَلَبْماء ([؟] درخواستشونده) هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) را اَزْطَریق ([؟] از طریق) متن آموختن/فهمیدن: [💬یا بعبارتی «مطالعه کردن»]
- مثال. فردا فصل کاربرد مشتق را طُلِعْنَم (؟ مطالعه خواهم کرد).
عَمَلْواژههای ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «طُلِعْدَن» 「؟」 🎯 💡 🌟 | |||||||
نَهادْنَما | تَکْتایی | جَمْعْتایی | |||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] | یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.] | ||
مثبت [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] | - | آواثاء:بطلع | - | - | آواثاء:بطلعید | - | |
منفی [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] | - | آواثاء:نطلع | - | - | آواثاء:نطلعید | - |
ترجمه
آموختن اَزْطَریق متن
- ترجمه (معادل) انگلیسی «طلعدن»: To study
همصدرها
هممصدرهای ناصَریح «طُلِعْدَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
ناصَریح | کُنْمادین«ـمـ» [※ میانوند «ـمـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر ناگذرا استفاده میشود؛ مثل، «ذِکْرِمْدَن ([؟] متذکر شدن (دچار یادآوردن خود شدن))» در «احتمالا با این متن بِذِکْرِمَد ([؟] متذکر بشود)».] | [[طلعمدن|آواثاء:طلعمدن]] ([؟] معناء:طلعمدن) | [[طلعمادن|آواثاء:طلعمادن]] ([؟] معناء:طلعمادن) | [[طلعماندن|آواثاء:طلعماندن]] ([؟] معناء:طلعماندن) | [[طلعماردن|آواثاء:طلعماردن]] ([؟] معناء:طلعماردن) | [[طلعمابدن|آواثاء:طلعمابدن]] ([؟] معناء:طلعمابدن) | [[طلعمژدن|آواثاء:طلعمژدن]] ([؟] معناء:طلعمژدن) |
کُنادین- | طُلِعْدَن ([؟] مطالعه کردن) | [[طلعادن|آواثاء:طلعادن]] ([؟] معناء:طلعادن) | [[طلعاندن|آواثاء:طلعاندن]] ([؟] معناء:طلعاندن) | [[طلعاردن|آواثاء:طلعاردن]] ([؟] معناء:طلعاردن) | [[طلعابدن|آواثاء:طلعابدن]] ([؟] معناء:طلعابدن) | [[طلعژدن|آواثاء:طلعژدن]] ([؟] معناء:طلعژدن) | |
کُناشْتین«ـ*شـ» [※ میانوند «ـشـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر مجهول ناگذرا استفاده میشود؛ مثل، «بَهْرِشْتَن ([؟] استفاده شدن)» در «چسب هه ([؟] مذکور؛ یادشده) بِبَهْرِشَد (؟ استفاده میشود)».] | [[طلعشتن|آواثاء:طلعشتن]] ([؟] معناء:طلعشتن) | [[طلعاشتن|آواثاء:طلعاشتن]] ([؟] معناء:طلعاشتن) | [[طلعانشتن|آواثاء:طلعانشتن]] ([؟] معناء:طلعانشتن) | [[طلعارشتن|آواثاء:طلعارشتن]] ([؟] معناء:طلعارشتن) | [[طلعابشتن|آواثاء:طلعابشتن]] ([؟] معناء:طلعابشتن) | [[طلعژشتن|آواثاء:طلعژشتن]] ([؟] معناء:طلعژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـش*ـ» [※ میانوند «ـشـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر مجهول گذرا استفاده میشود؛ مثل، «خُورِشانْدَن ([؟] مورد خوردهشدن به علت سوقیافتگی قرار دادن)» در «علی غذا اَم ([؟] من/خودم) را خُورِشانْد ([؟] مورد خوردهشدن به علت سوقیافتگی قرار داد)».] | - | - | [[طلعشاندن|آواثاء:طلعشاندن]] ([؟] معناء:طلعشاندن) | [[طلعشاردن|آواثاء:طلعشاردن]] ([؟] معناء:طلعشاردن) | [[طلعشابدن|آواثاء:طلعشابدن]] ([؟] معناء:طلعشابدن) | [[طلعشژدن|آواثاء:طلعشژدن]] ([؟] معناء:طلعشژدن) |
هممصدرهای نااَثَری «طُلِعْدَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
نااَثَری | کُنْمادین«ـفمـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/فم] | [[طلعفمدن|آواثاء:طلعفمدن]] ([؟] معناء:طلعفمدن) | [[طلعفمادن|آواثاء:طلعفمادن]] ([؟] معناء:طلعفمادن) | [[طلعفماندن|آواثاء:طلعفماندن]] ([؟] معناء:طلعفماندن) | [[طلعفماردن|آواثاء:طلعفماردن]] ([؟] معناء:طلعفماردن) | [[طلعفمابدن|آواثاء:طلعفمابدن]] ([؟] معناء:طلعفمابدن) | [[طلعفمژدن|آواثاء:طلعفمژدن]] ([؟] معناء:طلعفمژدن) |
کُنادین«ـفـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/ف] | [[طلعفتن|آواثاء:طلعفتن]] ([؟] معناء:طلعفتن) | [[طلعفادن|آواثاء:طلعفادن]] ([؟] معناء:طلعفادن) | [[طلعفاندن|آواثاء:طلعفاندن]] ([؟] معناء:طلعفاندن) | [[طلعفاردن|آواثاء:طلعفاردن]] ([؟] معناء:طلعفاردن) | [[طلعفابدن|آواثاء:طلعفابدن]] ([؟] معناء:طلعفابدن) | [[طلعفژدن|آواثاء:طلعفژدن]] ([؟] معناء:طلعفژدن) | |
کُناشْتین«ـف*شـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/ف*ش] | [[طلعفشتن|آواثاء:طلعفشتن]] ([؟] معناء:طلعفشتن) | [[طلعفاشتن|آواثاء:طلعفاشتن]] ([؟] معناء:طلعفاشتن) | [[طلعفانشتن|آواثاء:طلعفانشتن]] ([؟] معناء:طلعفانشتن) | [[طلعفارشتن|آواثاء:طلعفارشتن]] ([؟] معناء:طلعفارشتن) | [[طلعفابشتن|آواثاء:طلعفابشتن]] ([؟] معناء:طلعفابشتن) | [[طلعفژشتن|آواثاء:طلعفژشتن]] ([؟] معناء:طلعفژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـشف*ـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/شف*] | - | - | [[طلعشفاندن|آواثاء:طلعشفاندن]] ([؟] معناء:طلعشفاندن) | [[طلعشفاردن|آواثاء:طلعشفاردن]] ([؟] معناء:طلعشفاردن) | [[طلعشفابدن|آواثاء:طلعشفابدن]] ([؟] معناء:طلعشفابدن) | [[طلعشفژدن|آواثاء:طلعشفژدن]] ([؟] معناء:طلعشفژدن) |
هممصدرهای اَثَری «طُلِعْدَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
اَثَری | کُنْمادین«ـخمـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خم] | [[طلعخمدن|آواثاء:طلعخمدن]] ([؟] معناء:طلعخمدن) | [[طلعخمادن|آواثاء:طلعخمادن]] ([؟] معناء:طلعخمادن) | [[طلعخماندن|آواثاء:طلعخماندن]] ([؟] معناء:طلعخماندن) | [[طلعخماردن|آواثاء:طلعخماردن]] ([؟] معناء:طلعخماردن) | [[طلعخمابدن|آواثاء:طلعخمابدن]] ([؟] معناء:طلعخمابدن) | [[طلعخمژدن|آواثاء:طلعخمژدن]] ([؟] معناء:طلعخمژدن) |
کُنادین«ـخـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خ] | [[طلعختن|آواثاء:طلعختن]] ([؟] معناء:طلعختن) | [[طلعخادن|آواثاء:طلعخادن]] ([؟] معناء:طلعخادن) | [[طلعخاندن|آواثاء:طلعخاندن]] ([؟] معناء:طلعخاندن) | [[طلعخاردن|آواثاء:طلعخاردن]] ([؟] معناء:طلعخاردن) | [[طلعخابدن|آواثاء:طلعخابدن]] ([؟] معناء:طلعخابدن) | [[طلعخژدن|آواثاء:طلعخژدن]] ([؟] معناء:طلعخژدن) | |
کُناشْتین«ـخ*شـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خ*ش] | [[طلعخشتن|آواثاء:طلعخشتن]] ([؟] معناء:طلعخشتن) | [[طلعخاشتن|آواثاء:طلعخاشتن]] ([؟] معناء:طلعخاشتن) | [[طلعخانشتن|آواثاء:طلعخانشتن]] ([؟] معناء:طلعخانشتن) | [[طلعخارشتن|آواثاء:طلعخارشتن]] ([؟] معناء:طلعخارشتن) | [[طلعخابشتن|آواثاء:طلعخابشتن]] ([؟] معناء:طلعخابشتن) | [[طلعخژشتن|آواثاء:طلعخژشتن]] ([؟] معناء:طلعخژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـشخ*ـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/شخ*] | - | - | [[طلعشخاندن|آواثاء:طلعشخاندن]] ([؟] معناء:طلعشخاندن) | [[طلعشخاردن|آواثاء:طلعشخاردن]] ([؟] معناء:طلعشخاردن) | [[طلعشخابدن|آواثاء:طلعشخابدن]] ([؟] معناء:طلعشخابدن) | [[طلعشخژدن|آواثاء:طلعشخژدن]] ([؟] معناء:طلعشخژدن) |