خطر کردن
ظاهر
عَبِرْماء ([؟] عبارت) «خطر کردن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- خَطَرْدَن:❖ مورد پذیرش خطر قرار دادن؛
- مثال. در یک شب تاریک و طوفانی، ملوانان با خطر کردن سعی کردند کشتی را به ساحل برسانند.معادل: در یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) شب تاریک و طوفانی، ملوانها با خَطَرْدَن (؟ مورد پذیرش خطر قرار دادن) سَعِیْدَنْد ([؟] مورد سعیشدن قرار دادند) کشتی را به ساحل برسانند.