سعی کردن
ظاهر
عَبِرْماء ([؟] عبارت) «سعی کردن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- سَعِیْدَن:❖ مورد سعیشدن قرار دادن؛
- مثال. سعی کرد از کوه بالا برود، ولی نتوانست.معادل: سَعِیْد (؟ مورد سعیشدن قرار داد) از کوه بالا بِرُومَد ([؟] مورد رونده شدن قرار بگیرد)، ولی نتوانست.
- تَلاشْتَن:❖ مورد تلاش قرار دادن؛
- مثال. سعی کن هرگز به دیگران دشنام ندهی.معادل: بِتَلاش (؟ مورد تلاش قرار بده) هرگز دیگران را نَدُشْنامی ([؟] مورد دشنامدهی قرار ندهی).