کامپایل کردن
ظاهر
عَبِرْماء ([؟] عبارت) «کامپایل کردن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- جَمِلْدَن:❖ مورد گردآوری شدن قرار دادن؛
- مثال. حین کامپایل کردن کد، این بهینهسازی انجام میشود.معادل: حین جَمِلْدَن (؟ مورد گردآوری شدن قرار دادن) کد، این بِهینِش ([؟] روند بهینهسازی) بِاَنْجِشَد ([؟] مورد انجامشدن قرار داده بشود).