عَبِرْماء ([؟] عبارت) «تعریف کردن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- عُرِفْتَن:❖ مورد تعریف قرار دادن؛
- 🗝️مثال. باید قبلش واژههایت را تعریف کنی.🔮معادل: باید قَبْلاً ([؟] بهشکل قبلییافته) واژهها اَت ([؟] تو) را بِعُرِفی (؟ مورد تعریف قرار بدهی).
- مَدِحْتَن:❖ مورد مدحشدن قرار دادن؛
- 🗝️مثال. همه از کارش تعریف میکنند.🔮معادل: همه، کار اَش ([؟] آن/آنرا) را بِمَدِحَنْد (؟ مورد مدحشدن قرار بدهند).
- عَلَنْدَن:❖ مورد اعلانشدن قرار دادن؛
- 🗝️مثال. برای نگهداشتن آن، یک متغیر جدید تعریف کردم.🔮معادل: برای نِگَهْتَن ([؟] مورد نگهداری در وضعیتی قرار دادن) اَش ([؟] آن/آنرا)، یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) غِیْرْپَذیر ([؟] متغیر) جدید عَلَنْدَم (؟ مورد اعلانشدن قرار دادم).