پرش به محتوا

تایسدن

از واژسین
(تغییرمسیر از تایستن)

مصدر «تایِسْدَن»، به‌معنی «مورد ساختارمند شدن قرار دادن» می‌باشد؛ به‌عبارتی دیگر، فرایندی که در آن چیزی ساختارمند بشود. این مصدر از «تایـ + ـسـ [ فراثاء:بنواج/مصدروند/س] + ـدن [ پسوند «ـدن» که «مَصْدَرْنَما» نامیده می‌شود، نمایانگر مصدر بودن یک واژه است.] » ساخته‌شده است.

; بن‌های تصریفی «تایِسْدَن»

بن‌های تصریفی «تایِسْدَن» به‌گونه زیر ساخته می‌شوند:

  • بُنْ‌پیشْگُذَشْتِه [ پایه فعل‌های گذشته در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـِتْد» ← «تایِسِتْد»
  • بُنْ‌گُذَشْتِه [ پایه فعل ماضی] : مصدر بدون «ن» مَصْدَرْنَما ← «تایِسْد»
  • بُنْ‌پَسْگُذَشْتِه [ پایه فعل‌های آینده در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـِتْن» ← «تایِسِتْن»
  • بُنْ‌کُنون [ پایه فعل مضارع] : مصدر بدون مَصْدَرْنَما ← «تایِس»
  • بُنْ‌پیشْآیَنْدِه [ پایه فعل‌های گذشته در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْت» ← «تایِسِنْت»
  • بُنْ‌آیَنْدِه [ پایه فعل آینده] : مصدر بدون «د» مَصْدَرْنَما ← «تایِسْن»
  • بُنْ‌پَسْآیَنْدِه [ پایه فعل‌های آینده در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْن» ← «تایِسِنْن»

فارسی

مصدر

  1. تعریف «تایسدن». فرایند دَسْتیدَن ([؟] مورد دسته‌بندی شدن قرار دادن) جزءها برای سازْدَن ([؟] مورد ساخته‌شدن قرار دادن) یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) سیستم:‌ [💬یا بعبارتی «مورد ساختارمند شدن قرار دادن»]
    🚀مثال. تایِسْدَن (؟ مورد ساختارمند شدن قرار دادن) دُرُسانِه ([؟] به‌شکل درست) یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) سیستم نرم‌افزاری خِیْلی ([؟] مقدار زیادی) اَهِمْناک ([؟] دارای اهمیت) ئَد ([؟] است (فعل ربط)).🌐ترجمه: ساختار دادن درست یک سیستم نرم‌افزاری خیلی مهم است.

عملواژه

  • 🗣تلفظ: /تایِسْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «تایسدن»: بن گذشته در گذشته «تایسدن»: «تایِسِتْد»؛ بن گذشته «تایسدن»: «تایِسْد»؛ بن آینده در گذشته «تایسدن»: «تایِسِتْن»«تایِس» (بن‌کنون «تایسدن»)، ؛ بن گذشته در آینده «تایسدن»: «تایِسِنْت»؛ بن آینده «تایسدن»: «تایِسْن»؛ بن آینده در آینده «تایسدن»: «تایِسِنْن»
  1. تعریف «تایسدن». جزءها را برای سازْدَن ([؟] مورد ساخته‌شدن قرار دادن) یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) سیستم دَسْتیدَن ([؟] مورد دسته‌بندی شدن قرار دادن):‌ [💬یا بعبارتی «مورد ساختارمند شدن قرار دادن»]
    🚀مثال. سیستم نرم‌افزاری اَم ([؟] من/خودم) را تایِسْتَم (؟ مورد ساختاردهی شدن قرار دادم) بِطوریکِه ([؟] به‌طوریکه) آسانِه ([؟] به‌شکل آسان) تایَد ([؟] شدنی بوده/است/خواهد بود) نیازْماءْهای ([؟] نیازشوهای) جدید را بِاِضافی ([؟] مورد اضافه‌شدن قرار بدهی).🌐ترجمه: سیستم نرم‌افزاریم را ساختار دادم به‌طوریکه به‌راحتی می‌توان نیازهای جدید را اضافه کنی.
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی نافَرْجامی سادی «تایِسْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
قبل پیشْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشگذشته] آواثاء:تایستدم آواثاء:تایستدی تایِسِتْد آواثاء:تایستدیم آواثاء:تایستدید آواثاء:تایستدند
گُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/گذشته] آواثاء:تایسدم آواثاء:تایسدی تایِسْد آواثاء:تایسدیم آواثاء:تایسدید آواثاء:تایسدند
پَسْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسگذشته] آواثاء:تایستنم آواثاء:تایستنی آواثاء:تایستند آواثاء:تایستنیم آواثاء:تایستنید آواثاء:تایستنند
حال کُنون [ فراثاء:عملواژه/زمانما/کنون] آواثاء:تایسم آواثاء:تایسی آواثاء:تایسَد آواثاء:تایسیم آواثاء:تایسید آواثاء:تایسند
بعد پیشْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشآینده] آواثاء:تایسنتم آواثاء:تایسنتی تایِسِنْت آواثاء:تایسنتیم آواثاء:تایسنتید آواثاء:تایسنتند
آیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/آینده] آواثاء:تایسنم آواثاء:تایسنی آواثاء:تایسنَد آواثاء:تایسنیم آواثاء:تایسنید آواثاء:تایسنند
پَسْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسآینده] آواثاء:تایسننم آواثاء:تایسننی آواثاء:تایسننَد آواثاء:تایسننیم آواثاء:تایسننید آواثاء:تایسننند
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی فَرْمانی سادی «تایِسْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
مُثْبَت [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/مثبت] - آواثاء:بتایس - - آواثاء:بتایسید -
طَرْدی [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/طردی] - آواثاء:نتایس - - آواثاء:نتایسید -
حَذَری [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/حذری] - آواثاء:ناتایس - - آواثاء:ناتایسید -

ترجمه

دَسْتیدَن (؟ مورد دسته‌بندی شدن قرار دادن) جزءها
  • ترجمه (معادل) انگلیسی «تایسدن»: To structure؛ ترجمه (معادل) انگلیسی «تایسدن»: To organize