پرش به محتوا

بطلدن

از واژسین
(تغییرمسیر از بطلیدن)

مصدر «بَطِلْدَن» به‌معنی «مورد باطل‌شدن قرار دادن» می‌باشد؛ به‌عبارتی دیگر، فرایندی که در آن تاثر یا اثرگذاری چیزی برداشته بشود. این مصدر از «بطلـ + ـدن [ پسوند «ـدن» که «مَصْدَرْنَما» نامیده می‌شود، نمایانگر مصدر بودن یک واژه است.] » ساخته‌شده است.

; بن‌های تصریفی «بَطِلْدَن»

بن‌های تصریفی «بَطِلْدَن» به‌گونه زیر ساخته می‌شوند:

  • بُنْ‌پیشْگُذَشْتِه [ پایه فعل‌های گذشته در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـِتْد» ← «بَطِلِتْد»
  • بُنْ‌گُذَشْتِه [ پایه فعل ماضی] : مصدر بدون «ن» مَصْدَرْنَما ← «بَطِلْد»
  • بُنْ‌پَسْگُذَشْتِه [ پایه فعل‌های آینده در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـِتْن» ← «بَطِلِتْن»
  • بُنْ‌کُنون [ پایه فعل مضارع] : مصدر بدون مَصْدَرْنَما ← «بَطِل»
  • بُنْ‌پیشْآیَنْدِه [ پایه فعل‌های گذشته در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْت» ← «بَطِلِنْت»
  • بُنْ‌آیَنْدِه [ پایه فعل آینده] : مصدر بدون «د» مَصْدَرْنَما ← «بَطِلْن»
  • بُنْ‌پَسْآیَنْدِه [ پایه فعل‌های آینده در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْن» ← «بَطِلِنْن»

فارسی

مصدر

  1. تعریف «بطلدن». فرایند آتَاَثَرْدَن ([؟] مورد بی‌اثرگذار قرار دادن) اَرِزاف ([؟] ارزش‌زا (ارزش)) چیزی:‌ [💬یا بعبارتی «مورد باطل‌شدن قرار دادن»]
    🚀مثال. وظیفه بَطِلْدَن (؟ مورد باطل‌شدن قرار دادن) جادوی جادوگران با ما ئَد ([؟] است (فعل ربط)).🌐ترجمه: وظیفه باطل کردن جادوی جادوگران با ما است.

عملواژه

  • 🗣تلفظ: /بَطِلْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «بطلدن»: بن گذشته در گذشته «بطلدن»: «بَطِلِتْد»؛ بن گذشته «بطلدن»: «بَطِلْد»؛ بن آینده در گذشته «بطلدن»: «بَطِلِتْن»«بَطِل» (بن‌کنون «بطلدن»)، ؛ بن گذشته در آینده «بطلدن»: «بَطِلِنْت»؛ بن آینده «بطلدن»: «بَطِلْن»؛ بن آینده در آینده «بطلدن»: «بَطِلِنْن»
  1. تعریف «بطلدن». اَرِزْماء ([؟] ارزش‌یابی‌شو) چیزی را آتَاَثَرْدَن ([؟] مورد بی‌اثرگذار قرار دادن):‌ [💬یا بعبارتی «مورد باطل‌شدن قرار دادن»]
    🚀مثال. بیگُمان ([؟] بی‌گمان) خدا جادوی جادوگران را بَطِلْنَد (؟ مورد باطل‌شدن قرار خواهد داد).🌐ترجمه: بی‌شک خدا جادوی جادوگران را باطل می‌کند.
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی نافَرْجامی سادی «بَطِلْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
قبل پیشْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشگذشته] آواثاء:بطلتدم آواثاء:بطلتدی بَطِلِتْد آواثاء:بطلتدیم آواثاء:بطلتدید آواثاء:بطلتدند
گُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/گذشته] آواثاء:بطلدم آواثاء:بطلدی بَطِلْد آواثاء:بطلدیم آواثاء:بطلدید آواثاء:بطلدند
پَسْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسگذشته] آواثاء:بطلتنم آواثاء:بطلتنی آواثاء:بطلتند آواثاء:بطلتنیم آواثاء:بطلتنید آواثاء:بطلتنند
حال کُنون [ فراثاء:عملواژه/زمانما/کنون] آواثاء:بطلم آواثاء:بطلی آواثاء:بطلَد آواثاء:بطلیم آواثاء:بطلید آواثاء:بطلند
بعد پیشْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشآینده] آواثاء:بطلنتم آواثاء:بطلنتی بَطِلِنْت آواثاء:بطلنتیم آواثاء:بطلنتید آواثاء:بطلنتند
آیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/آینده] آواثاء:بطلنم آواثاء:بطلنی بَطِلْنَد آواثاء:بطلنیم آواثاء:بطلنید آواثاء:بطلنند
پَسْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسآینده] آواثاء:بطلننم آواثاء:بطلننی آواثاء:بطلننَد آواثاء:بطلننیم آواثاء:بطلننید آواثاء:بطلننند
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی فَرْمانی سادی «بَطِلْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
مُثْبَت [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/مثبت] - آواثاء:ببطل - - آواثاء:ببطلید -
طَرْدی [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/طردی] - آواثاء:نبطل - - آواثاء:نبطلید -
حَذَری [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/حذری] - آواثاء:نابطل - - آواثاء:نابطلید -

ترجمه

آتَاَثَرْدَن (؟ مورد بی‌اثرگذار قرار دادن) چیزی
  • ترجمه (معادل) انگلیسی «بطلدن»: To invalidate؛ ترجمه (معادل) انگلیسی «بطلدن»: To nullify