گمان کردن
ظاهر
عَبِرات ([؟] عبارت) «گمان کردن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- گُمِنْدَن:❖ مورد صدقبیشواهد قرار دادن؛
- سولْدَن:❖ مورد گمان شدن قرار دادن؛
- مثال. بهخاطر گفتههایت، داشتم گمان میکردم که اتفاقی افتاده است.معادل: بِدَلیل ([؟] به دلیل) گویِشْدِه ([؟] گفتهشده (گفته)) اَت ([؟] تو)، فیسولْدَم (؟ داشتم مورد گمان شدن قرار میدادم) که چیزی بُروزِمْدِه ئَد ([؟] مورد بروزیافتن قرار گرفته است).
- سولائْدَن:❖ گمانکن بودن؛
- مثال. گمان میکنم که به تحصیل کردن اهمیت نمیدهی، درست است؟معادل: سولائَم (؟ گمانکن هستم) تَآموزِمْدَن ([؟] مورد آموزشدیده قرار گرفتن) را نَاَهِمی ([؟] مورد مهمانگاری قرار نمیدهی)، صَدِقْمائَد ([؟] صادق است)؟
همچنین ببین: فکر کردن؛ حدس زدن؛ احتمال دادن