بارز کردن
ظاهر
عَبِرات ([؟] عبارت) «بارز کردن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- بارِزْدَن:❖ مورد مشهود شدن قرار دادن؛
- مثال. کارگردان سیر داستانی کسی که میفهمد یک کلون است را بارز کرد.معادل: کارگردان هه ([؟] مذکور؛ یادشده) سِیْرْداسْتان ([؟] سیر داستانی) کَسیکِه ([؟] کسی که) فهمد یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) سانِزُوف ([؟] حاصل شبیهسازیشده) ئِس ([؟] است) را بارِزْد (؟ مورد مشهود شدن قرار داد).
همچنینی ببین برجسته کردن؛ آشکار کردن؛ مشهود کردن