تصور کردن
ظاهر
عِبُرْماء ([؟] عبارت) «تصور کردن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- صُوَرْدَن:❖ مورد تصورشدن قرار دادن؛
- مثال. دانشمندان برای سالیان تصور نمیکردند که ذرات زیراتمی میتوانند همزمان رفتاریهای ذرهای و موجی داشته باشند.معادل: دانشمندها سالها نِمیصُوَرْدَنْد (؟ مورد تصورشدن قرار نمیدادند) که ذرههای زیراتمی تایَد ([؟] شدنی است [الهام از «شاید»]) همزمان رفتارهای ذرهای و موجی بِدارَنْد ([؟] مورد داراشدن قرار بدهند).
- اِنِگْدَن:❖ مورد انگاشتهشدن قرار دادن؛
- مثال. برخی از دانشجویان تصور میکنند که موفقیت در زندگی تنها با نمرات بالا در دانشگاه حاصل میشود.معادل: برخی از دانشجوها بِاِنِگَنْد (؟ مورد انگاشتهشدن قرار بدهند) که کارِکْتَن ([؟] مورد انجام پیروزمندانه قرار دادن) در زندگی فقط با نمرههای بالا در دانشگاه بِحَصْلِشَد ([؟] مورد حاصلشدن قرار داده بشود).
- پِنْدَن:❖ مورد پنداشتهشدن قرار دادن؛
- مثال. سالیان سال تصور میکردم نیکی کردن با محبت کردن رابطه دارد.معادل: سالها میپِنْدَم (؟ مورد پنداشتهشدن قرار میدادم) که نیکْتَن ([؟] مورد نیکیشدن قرار دادن) با حُبّْدَن ([؟] مورد محبتشدن قرار دادن) بِرَبْطِمَد ([؟] مورد مرتبطشدن قرار بگیرد).
- خیالْدَن:❖ مورد خیالشدن قرار دادن؛
- مثال. شبها هنگام خواب، خودش را در آرمانشهر تصور میکرد.معادل: شبها هنگام خوابِمْدَن ([؟] مورد خوابشدن قرار گرفتن)، خودش را در آرمانشهر میخیالْد (؟ مورد تخیلشدن قرار میداد).
- فَرِضْدَن:❖ مورد فرضشدن قرار دادن؛