بیرون کردن
ظاهر
عَبِرات ([؟] عبارت) «بیرون کردن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- بیرونْدَن:❖ مورد بیرونشدن قرار دادن؛
- آتَهَجِرْدَن:❖ مورد اخراجشده قرار دادن؛
- مثال. دولت تصمیم گرفت گروهی از افراد خارجی که قوانین مهاجرتی را نقض کرده بودند را بیرون کند.معادل: دولت تَصِمْد ([؟] مورد تصمیمگیری قرار داد) گروه هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) از بیگانگان که قانونهای هَجِرائی ([؟] مهاجرتی) را نَقِضْدِه ئِسْتَند ([؟] مورد نقضشدن قرار داده بودند) را بِآتَهَجِرَد (؟ مورد اخراجشده قرار بدهد).
همچنینی ببین اخراج کردن؛ دیپورت کردن