نقض کردن
ظاهر
عَبِرات ([؟] عبارت) «نقض کردن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- نَقِضْدَن:❖ مورد نقضشدن قرار دادن؛
- مثال. دولت تصمیم گرفت گروهی از افراد خارجی که قوانین مهاجرتی را نقض کرده بودند را اخراج کند.معادل: دولت تَصِمْد ([؟] مورد تصمیمگیری قرار داد) گروه هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) از بیگانگان که قانونهای هَجِرائی ([؟] هجرتکرده هستی) را نَقِضْدِه ئِسْتَند (؟ مورد نقضشدن قرار داده بودند) را بِآتَهَجِرَد (؟ مورد اخراجشده قرار بدهد).
همچنینی ببین خلاف کردن؛ رعایت نکردن