پرش به محتوا

فهمدن

از واژسین
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۱۰ توسط Hakhsin (بحث | مشارکت‌ها) (آغازدن)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مصدر «فَهِمْدَن»، به‌معنی «مورد فهمیده شدن قرار دادن» می‌باشد؛ به‌عبارتی دیگر، فرایندی که در آن رابطه بین یک اطلاع جدید با اطلاع‌های دانسته‌شده قبلی، دریافته بشود. این مصدر از «فهمـ + ـیدن [ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده می‌شوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.] » ساخته‌شده است.

; بن‌های تصریفی «فَهِمْدَن»

بن‌های تصریفی «فَهِمْدَن» به‌گونه زیر ساخته می‌شوند:

فارسی

مصدر

  1. تعریف «فهمدن». فرایند دَرْیابْدَن ([؟] مورد آگاهی‌یافته‌شدن قرار دادن) رَبْطیَّت ([؟] ارتباط) فَهِمّاء ([؟] فهم‌شو (مفهوم)) هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) با دانِشْتِه‌های ([؟] دانسته‌های) پیشین:‌ [💬یا بعبارتی «مورد فهمیده شدن قرار دادن»]
    🚀مثال. برای فَهِمْدَن (؟ مورد فهمیده شدن قرار دادن) موضوع باید خوب بِدِقَّتی ([؟] مورد دقت قرار بدهی).

عملواژه

  1. تعریف «فهمدن». رَبْطیَّت ([؟] ارتباط) فَهِمّاء ([؟] فهم‌شو (مفهوم)) هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) با دانِشْتِه‌های ([؟] دانسته‌های) پیشین را دَرْیابْدَن ([؟] مورد آگاهی‌یافته‌شدن قرار دادن):‌ [💬یا بعبارتی «مورد فهمیده شدن قرار دادن»]
    🚀مثال. رَبْطیَّت ([؟] ارتباط) علی با حسن را فَهِمْدَم (؟ مورد فهمیده شدن قرار دادم).
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی نافَرْجامی سادی «فَهِمْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
قبل پیشْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشگذشته] {{:آواثاء:بنجثاء:فهمدن/پیشگذشتهم}} {{:آواثاء:بنجثاء:فهمدن/پیشگذشتهی}} {{:آواثاء:بنجثاء:فهمدن/پیشگذشته

}}

{{:آواثاء:بنجثاء:فهمدن/پیشگذشتهیم}} {{:آواثاء:بنجثاء:فهمدن/پیشگذشتهید

}}

{{:آواثاء:بنجثاء:فهمدن/پیشگذشتهند}}
گُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/گذشته] فَهِمْدَم آواثاء:فهمدی فَهِمْد آواثاء:فهمدیم آواثاء:فهمدید آواثاء:فهمدند
پَسْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسگذشته] {{:آواثاء:بنجثاء:فهمدن/پسگذشتهم}} {{:آواثاء:بنجثاء:فهمدن/پسگذشتهی}} {{:آواثاء:بنجثاء:فهمدن/پسگذشتهد

}}

{{:آواثاء:بنجثاء:فهمدن/پسگذشتهیم}} {{:آواثاء:بنجثاء:فهمدن/پسگذشتهید

}}

{{:آواثاء:بنجثاء:فهمدن/پسگذشتهند}}
حال کُنون [ فراثاء:عملواژه/زمانما/کنون] آواثاء:فهمم آواثاء:فهمی آواثاء:فهمَد آواثاء:فهمیم آواثاء:فهمید آواثاء:فهمند
بعد پیشْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشآینده] {{:آواثاء:بنجثاء:فهمدن/پیشآیندهم}} {{:آواثاء:بنجثاء:فهمدن/پیشآیندهی}} {{:آواثاء:بنجثاء:فهمدن/پیشآینده

}}

{{:آواثاء:بنجثاء:فهمدن/پیشآیندهیم}} {{:آواثاء:بنجثاء:فهمدن/پیشآیندهید

}}

{{:آواثاء:بنجثاء:فهمدن/پیشآیندهند}}
آیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/آینده] آواثاء:فهمنم آواثاء:فهمنی آواثاء:فهمنَد آواثاء:فهمنیم آواثاء:فهمنید آواثاء:فهمنند
پَسْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسآینده] {{:آواثاء:بنجثاء:فهمدن/پسآیندهم}} {{:آواثاء:بنجثاء:فهمدن/پسآیندهی}} {{:آواثاء:بنجثاء:فهمدن/پسآیندهَد

}}

{{:آواثاء:بنجثاء:فهمدن/پسآیندهیم}} {{:آواثاء:بنجثاء:فهمدن/پسآیندهید

}}

{{:آواثاء:بنجثاء:فهمدن/پسآیندهند}}
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی فَرْمانی سادی «فَهِمْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
مُثْبَت [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/مثبت] - آواثاء:بفهم - - آواثاء:بفهمید -
طَرْدی [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/طردی] - آواثاء:نفهم - - آواثاء:نفهمید -
حَذَری [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/حذری] - آواثاء:نافهم - - آواثاء:نافهمید -

ترجمه

دَرْیابْدَن (؟ مورد آگاهی‌یافته‌شدن قرار دادن) رَبْطیَّت (؟ ارتباط)
  • ترجمه (معادل) انگلیسی «فهمدن»: To understand