تآگهتن
ظاهر
مصدر «تُآگَهْتَن»، بهمعنی «مورد آگاهکننده قرار دادن»، از «تـ [※ فراثاء:بنواج/وندامو/عملائی/ت] + ـآگهتن» ساختهشده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده اش، به ترتیب، «تُآگَهْت»، «تُآگَه»، و «تُآگَهْن» میباشد.
فارسی
مصدر
- ️تلفظ: /تُآگَهْتَن/📥 ریشهشناسی: تـ [※ فراثاء:بنواج/وندامو/عملائی/ت] + ـآگهتن❖
- تعریف «تآگهتن». فرایند اُنْدانْدَن ([؟] مورد دریافتکننده دانایی قرار دادن) کسی از اِطَلِعان ([؟] مطلعکن (اطلاع)) هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع): [💬یا بعبارتی «مورد آگاهکننده قرار دادن»]
- مثال. شاهان برای آیِمْدَن ([؟] مورد آمدهشدن قرار گرفتن) بین مردم، کسی را برای تُآگَهْتَن (؟ مورد آگاهکننده قرار دادن) مردم بِگُمِرْدَند ([؟] مورد گماشتهشدن قرار بدادند).
عملواژه
- ️تلفظ: /تُآگَهْتَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «تآگهتن»: ▶ «تُآگَهْت» (بنگذشته «تآگهتن»)، «تُآگَه» (بنکنون «تآگهتن»)، «تُآگَهْن» (بنآینده «تآگهتن») ◀
- تعریف «تآگهتن». کسی را از اِطَلِعان ([؟] مطلعکن (اطلاع)) هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) اُنْدانْدَن ([؟] مورد دریافتکننده دانایی قرار دادن): [💬یا بعبارتی «مورد آگاهکننده قرار دادن»]
- مثال. شاه جارچی اَش ([؟] آن/آنرا) را برای اِطَلِعْدَن ([؟] مورد اطلاعیافتن قرار دادن) مردم، تُآگَهْت (؟ مورد آگاهکننده قرار داد).
عَمَلْواژههای ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «تُآگَهْتَن»「؟」 🎯 💡 🌟 | |||||||
نَهادْنَما | تَکْتایی | جَمِعْتایی | |||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] | یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.] | ||
مثبت [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] | - | آواثاء:بتآگه | - | - | آواثاء:بتآگهید | - | |
منفی [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] | - | آواثاء:نتآگه | - | - | آواثاء:نتآگهید | - |
ترجمه
اُنْدانْدَن (؟ مورد دریافتکننده دانایی قرار دادن) کسی
- ترجمه (معادل) انگلیسی «تآگهتن»: To make someone an informant
ردهها:
- صفحههای دارای پیوند خراب به پرونده
- واژهها
- واژه فارسی
- مصدر فارسی
- مصدر فارسی عملی
- مصدر فارسی عملی ناصریح
- مصدر فارسی عملی کنایی
- مصدر فارسی عملی کنادین
- مصدر فارسی عملی علنئا
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنادین
- مصدر فارسی عملی کنایی کنادین
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی کنادین
- مصدر فارسی عملی ناصریح علنئا
- مصدر فارسی عملی کنایی علنئا
- مصدر فارسی عملی کنادین علنئا
- مصدر فارسی عملی کنایی کنادین علنئا
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی کنادین علنئا
- مصدر فارسی آمویائی
- مصدر فارسی آمویائی عملائی
- مصدر فارسی آمویائی عملائی تکنین