ملاقات کردن
ظاهر
عَبِرْماء ([؟] عبارت) «ملاقات کردن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- مَلِقْدَن:❖ مورد ملاقات قرار دادن؛
- مثال. همکاران جدید، برای آشنایی بیشتر، قرار گذاشتند تا آخر هفته در کافهای همدیگر را ملاقات کنند.معادل: همکاران جدید، برای آشِنائی ([؟] آشنایی) بیشتر، قَرَرْدَنْد ([؟] مورد مقررشدن قرار دادند) تا آخر هفته همدیگر را در کافه هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) بِمَلِقَنْد (؟ مورد ملاقات قرار بدهند).
- هَمْبینْدَن:❖ مورد همبینی قرار دادن؛
- مثال. دوستان قدیمی، پس از سالها دوری، قرار گذاشتند تا در کافهای همدیگر را ملاقات کنند.معادل: دوستان قدیمی، پَسَز ([؟] پس از) سالها دوری، قَرَرْدَنْد ([؟] مورد مقررشدن قرار دادند) تا در کافه هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) همدیگر را بِهَمْبینَنْد (؟ مورد همبینی قرار بدهند).
- گانِسْتَن:❖ مورد همرسی قرار دادن؛