عقبدن
ظاهر
مصدر «عَقِبْدَن»، بهمعنی «مورد تعقیبشدن قرار دادن» میباشد؛ به زبان سادهتر، فرایندی که در آن چیزی بهشکل نامحسوس، برای نظارت اعمالش، زیر نظر گرفته بشود. این مصدر از «عقبـ + ـدن [※ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.] » ساختهشده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده آن، به ترتیب، «عَقِبْدَن»، «عَقِب»، و «عَقِبْن» میباشد.
فارسی
مصدر
- ️تلفظ: /عَقِبْدَن/📥 ریشهشناسی: عقبـ + ـدن [※ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.] ❖ | همخانواده «عقبدن»: دُنْبالْدَن ([؟] مورد پیگیریشدن قرار دادن)؛ پافِیْدَن ([؟] مورد دنبالشدن قرار دادن)؛ رَهْپِیْدَن ([؟] مورد تعقیب و گریز قرار دادن)
- تعریف «عقبدن». فرایند دُنْبالْدَن ([؟] مورد پیگیریشدن قرار دادن) چیزی پَنِهانه ([؟] بهشکل پنهانی) بِقَص ([؟] بهقصد) آگَهْتَن ([؟] مورد آگاهییافتن قرار دادن) عملها اَش ([؟] آن/آنرا): [💬یا بعبارتی «مورد تعقیبشدن قرار دادن»]
- مثال. عَقِبْدَن (؟ مورد تعقیبشدن قرار دادن) خَرِبْکارها ([؟] خرابکارها) هَماریاً ([؟] معمولا) کار پلیس [[ئدن|حلقه در الگو پیدا شد: الگو:- «عقبدن» معنیهای زیر را حلقه در الگو پیدا شد: الگو:-:
- زیجُزْء:❖ مورد مشهود شدن قرار بدهد؛
- مثال. «بافتزادها» ریززیستمندهایی هستند که کپی ژنتیکی دقیق هم هستند.معادل: «حلقه در الگو پیدا شد: الگو:-» زیجُزْءْها (؟ اندامگانها (ارگانیسمها)) حلقه در الگو پیدا شد: الگو:- حلقه در الگو پیدا شد: الگو:- که حلقه در الگو پیدا شد: الگو:- ژنتیکی حلقه در الگو پیدا شد: الگو:- هم حلقه در الگو پیدا شد: الگو:-.
]] ([؟] است (فعل ربط)).
عملواژه
- ️تلفظ: /عَقِبْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «عقبدن»: ▶ «عَقِبْدَن» (بنگذشته «عقبدن»)، «عَقِب» (بنکنون «عقبدن»)، «عَقِبْن» (بنآینده «عقبدن») ◀
- تعریف «عقبدن». چیزی را پَنِهانه ([؟] بهشکل پنهانی) بِقَص ([؟] بهقصد) آگَهْتَن ([؟] مورد آگاهییافتن قرار دادن) عملها اَش ([؟] آن/آنرا) دُنْبالْدَن ([؟] مورد پیگیریشدن قرار دادن): [💬یا بعبارتی «مورد تعقیبشدن قرار دادن»]
عَمَلْواژههای ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «عَقِبْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟 | |||||||
نَهادْنَما | تَکْتایی | جَمِعْتایی | |||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] | یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.] | ||
مثبت [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] | - | آواثاء:بعقب | - | - | آواثاء:بعقبید | - | |
منفی [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] | - | آواثاء:نعقب | - | - | آواثاء:نعقبید | - |
ترجمه
دُنْبالْدَن (؟ مورد پیگیریشدن قرار دادن) پَنِهانه (؟ بهشکل پنهانی)
ردهها:
- صفحههای دارای حلقه در الگو
- صفحههای دارای پیوند خراب به پرونده
- وضحائی
- وضحائی اسم
- وضحائی پزشکی
- واژهها
- واژه فارسی
- مصدر فارسی
- مصدر فارسی عملی
- مصدر فارسی عملی ناصریح
- مصدر فارسی عملی کنایی
- مصدر فارسی عملی کنادین
- مصدر فارسی عملی علنئا
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنادین
- مصدر فارسی عملی کنایی کنادین
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی کنادین
- مصدر فارسی عملی ناصریح علنئا
- مصدر فارسی عملی کنایی علنئا
- مصدر فارسی عملی کنادین علنئا
- مصدر فارسی عملی کنایی کنادین علنئا
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی کنادین علنئا