پرش به محتوا

عمردن

از واژسین
نسخهٔ تاریخ ‏۱۵ آذر ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۵۴ توسط Hakhsin (بحث | مشارکت‌ها) (آغازدن)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مصدر «عَمِرْدَن» به‌معنی «مورد تعمیرگرفتن قرار دادن» می‌باشد؛ به‌عبارتی دیگر، فرایندی که در آن فاعل با رفع شدن خرابی‌هایش به عملکرد مطلوب اصلیش بازگردد. این مصدر از «عمر + دن [ پسوند «ـدن» که «مَصْدَرْنَما» نامیده می‌شود، نمایانگر مصدر بودن یک واژه است.] » ساخته‌شده است.

; بن‌های تصریفی «عَمِرْدَن»

بن‌های تصریفی «عَمِرْدَن» به‌گونه زیر ساخته می‌شوند:

  • بُنْ‌پیشْگُذَشْتِه [ پایه فعل‌های گذشته در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـِتْد» ← «عَمِرِتْد»
  • بُنْ‌گُذَشْتِه [ پایه فعل ماضی] : مصدر بدون «ن» مَصْدَرْنَما ← «عَمِرْد»
  • بُنْ‌پَسْگُذَشْتِه [ پایه فعل‌های آینده در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـِتْن» ← «عَمِرِتْن»
  • بُنْ‌کُنون [ پایه فعل مضارع] : مصدر بدون مَصْدَرْنَما ← «عَمِر»
  • بُنْ‌پیشْآیَنْدِه [ پایه فعل‌های گذشته در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْت» ← «عَمِرِنْت»
  • بُنْ‌آیَنْدِه [ پایه فعل آینده] : مصدر بدون «د» مَصْدَرْنَما ← «عَمِرْن»
  • بُنْ‌پَسْآیَنْدِه [ پایه فعل‌های آینده در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْن» ← «عَمِرِنْن»

فارسی

مصدر

  1. تعریف «عمردن». فرایند صَلِحْدَن ([؟] مورد اصلاح‌گرفتن قرار دادن) از وَضِعِیَّت ([؟] حالت درونی) ناسالم به سالم:‌ [💬یا بعبارتی «مورد تعمیرگرفتن قرار دادن»]
    🚀مثال. برای عَمِرْدَن ([؟] مورد تعمیرگرفتن قرار دادن) صدای وزوز، تَعَمِرَنْدِه ([؟] تعمیرکننده (تعمیرکار)) هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) را نیازائیم ([؟] نیاز داریم).🌐ترجمه: برای تعمیر یافتن صدار وزوز، به تعمیرکاری نیاز داریم.

عملواژه

  • 🗣تلفظ: /عَمِرْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «عمردن»: بن گذشته در گذشته «عمردن»: «عَمِرِتْد»؛ بن گذشته «عمردن»: «عَمِرْد»؛ بن آینده در گذشته «عمردن»: «عَمِرِتْن»«عَمِر» (بن‌کنون «عمردن»)، ؛ بن گذشته در آینده «عمردن»: «عَمِرِنْت»؛ بن آینده «عمردن»: «عَمِرْن»؛ بن آینده در آینده «عمردن»: «عَمِرِنْن»
  1. تعریف «عمردن». از وَضِعِیَّت ([؟] حالت درونی) ناسالم را به سالم صَلِحْدَن ([؟] مورد اصلاح‌گرفتن قرار دادن):‌ [💬یا بعبارتی «مورد تعمیرگرفتن قرار دادن»]
    🚀مثال. دیروز خودرو اَم ([؟] من/خودم) روغن ریخْدِگی ([؟] وضعیت ریخته‌شدگی) را عَمِرْد (؟ مورد تعمیرگرفتن قرار داد).🌐ترجمه: دیروز روغن ریزی خودروم تعمیر یافت.
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی نافَرْجامی سادی «عَمِرْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
قبل پیشْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشگذشته] آواثاء:عمرتدم آواثاء:عمرتدی عَمِرِتْد آواثاء:عمرتدیم آواثاء:عمرتدید آواثاء:عمرتدند
گُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/گذشته] عَمِرْدَم آواثاء:عمردی عَمِرْد آواثاء:عمردیم آواثاء:عمردید آواثاء:عمردند
پَسْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسگذشته] آواثاء:عمرتنم آواثاء:عمرتنی آواثاء:عمرتند آواثاء:عمرتنیم آواثاء:عمرتنید آواثاء:عمرتنند
حال کُنون [ فراثاء:عملواژه/زمانما/کنون] آواثاء:عمرم آواثاء:عمری آواثاء:عمرَد آواثاء:عمریم آواثاء:عمرید آواثاء:عمرند
بعد پیشْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشآینده] آواثاء:عمرنتم آواثاء:عمرنتی عَمِرِنْت آواثاء:عمرنتیم آواثاء:عمرنتید آواثاء:عمرنتند
آیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/آینده] آواثاء:عمرنم آواثاء:عمرنی آواثاء:عمرنَد آواثاء:عمرنیم آواثاء:عمرنید آواثاء:عمرنند
پَسْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسآینده] آواثاء:عمرننم آواثاء:عمرننی آواثاء:عمرننَد آواثاء:عمرننیم آواثاء:عمرننید آواثاء:عمرننند
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی فَرْمانی سادی «عَمِرْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
مُثْبَت [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/مثبت] - آواثاء:بعمر - - آواثاء:بعمرید -
طَرْدی [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/طردی] - آواثاء:نعمر - - آواثاء:نعمرید -
حَذَری [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/حذری] - آواثاء:ناعمر - - آواثاء:ناعمرید -

ترجمه

صَلِحْدَن (؟ مورد اصلاح‌گرفتن قرار دادن) از وَضِعِیَّت (؟ حالت درونی) ناسالم به سالم