پرش به محتوا

خلفتن

از واژسین
نسخهٔ تاریخ ‏۴ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۵۰ توسط Hakhsin (بحث | مشارکت‌ها) (آغازدن)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مصدر «خُلِفْتَن»، به معنی «مورد مخالفت قرار دادن»، از «خلفـ + ـتن [ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده می‌شوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.] » ساخته‌شده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده اش، به ترتیب، «خُلِفْت»، «خُلِف»، و «خُلِفْن» می‌باشد.

فارسی

مصدر

  1. تعریف «خلفتن». فرایند نپذیرفتن و سِتیزْدَن ([؟] مورد بازداشته‌شدن قرار دادن) چیزی:‌ [💬یا بعبارتی «مورد مخالفت قرار دادن»]
    🚀مثال. خُلِفْتَن (؟ مورد مخالفت قرار دادن) خواست پدر و مادر ناشایست ئَد ([؟] است).

عملواژه

  • 🗣تلفظ: /خُلِفْتَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «خلفتن»: «خُلِفْت» (بن‌گذشته «خلفتن»)، «خُلِف» (بن‌کنون «خلفتن»)، «خُلِفْن» (بن‌آینده «خلفتن»)
  1. تعریف «خلفتن». چیزی را نپذیرفتن و سِتیزْدَن ([؟] مورد بازداشته‌شدن قرار دادن):‌ [💬یا بعبارتی «مورد مخالفت قرار دادن»]
    🚀مثال. خدا کسانیکه فرمان پیامبران را بِخُلِفَنْد (؟ مورد اختلاف قرار بدهند)، بِوِلَد ([؟] مورد بی‌تفاوتی فرجام/عقوبت قرار بهد).
عَمَلْواژه‌های وَقَعائی نافَرْجامی سادی «خُلِفْتَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمْعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
گذشته مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/مثبت] آواثاء:خلفتم آواثاء:خلفتی خُلِفْت آواثاء:خلفتیم آواثاء:خلفتید آواثاء:خلفتند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/منفی] ناآواثاء:خلفتم ناآواثاء:خلفتی ناخُلِفْت ناآواثاء:خلفتیم ناآواثاء:خلفتید ناآواثاء:خلفتند
کنون مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/مثبت] آواثاء:خلفم آواثاء:خلفی آواثاء:خلفد آواثاء:خلفیم آواثاء:خلفید آواثاء:خلفند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/منفی] ناآواثاء:خلفم ناآواثاء:خلفی ناآواثاء:خلفد ناآواثاء:خلفیم ناآواثاء:خلفید ناآواثاء:خلفند
آینده مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/مثبت] آواثاء:خلفنم آواثاء:خلفنی آواثاء:خلفنَد آواثاء:خلفنیم آواثاء:خلفنید آواثاء:خلفنند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/منفی] ناآواثاء:خلفنم ناآواثاء:خلفنی ناآواثاء:خلفنَد ناآواثاء:خلفنیم ناآواثاء:خلفنید ناآواثاء:خلفنند
عَمَلْواژه‌های ناوَقْعائی نافَرْجامی سادی «خُلِفْتَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمْعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
گذشته مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/مثبت] بِآواثاء:خلفتم بِآواثاء:خلفتی بِخُلِفْت بِآواثاء:خلفتیم بِآواثاء:خلفتید بِآواثاء:خلفتند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/منفی] نَآواثاء:خلفتم نَآواثاء:خلفتی نَخُلِفْت نَآواثاء:خلفتیم نَآواثاء:خلفتید نَآواثاء:خلفتند
کنون مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/مثبت] بِآواثاء:خلفم بِآواثاء:خلفی بِآواثاء:خلفد بِآواثاء:خلفیم بِآواثاء:خلفید بِآواثاء:خلفند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/منفی] نَآواثاء:خلفم نَآواثاء:خلفی نَآواثاء:خلفد نَآواثاء:خلفیم نَآواثاء:خلفید نَآواثاء:خلفند
آینده مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/مثبت] بِآواثاء:خلفنم بِآواثاء:خلفنی بِآواثاء:خلفنَد بِآواثاء:خلفنیم بِآواثاء:خلفنید بِآواثاء:خلفنند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/منفی] نَآواثاء:خلفنم نَآواثاء:خلفنی نَآواثاء:خلفنَد نَآواثاء:خلفنیم نَآواثاء:خلفنید نَآواثاء:خلفنند
عَمَلْواژه‌های ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «خُلِفْتَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمْعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] - آواثاء:بخلف - - آواثاء:بخلفید -
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] - آواثاء:نخلف - - آواثاء:نخلفید -

ترجمه

نپذیرفتن و سِتیزْدَن (؟ مورد بازداشته‌شدن قرار دادن)
  • ترجمه (معادل) انگلیسی «خلفتن»: To oppose