خلفتن
ظاهر
مصدر «خُلِفْتَن»، به معنی «مورد مخالفت قرار دادن»، از «خلفـ + ـتن [※ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.] » ساختهشده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده اش، به ترتیب، «خُلِفْت»، «خُلِف»، و «خُلِفْن» میباشد.
فارسی
مصدر
- ️تلفظ: /خُلِفْتَن/📥 ❖ریشهشناسی: خلفـ + ـتن [※ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.] | متضاد «خلفتن»: ربطاء:خلفتن/ضد
- تعریف «خلفتن». فرایند نپذیرفتن و سِتیزْدَن ([؟] مورد بازداشتهشدن قرار دادن) چیزی: [💬یا بعبارتی «مورد مخالفت قرار دادن»]
- مثال. خُلِفْتَن (؟ مورد مخالفت قرار دادن) خواست پدر و مادر ناشایست ئَد ([؟] است).
عملواژه
- ️تلفظ: /خُلِفْتَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «خلفتن»: ▶ «خُلِفْت» (بنگذشته «خلفتن»)، «خُلِف» (بنکنون «خلفتن»)، «خُلِفْن» (بنآینده «خلفتن») ◀
- تعریف «خلفتن». چیزی را نپذیرفتن و سِتیزْدَن ([؟] مورد بازداشتهشدن قرار دادن): [💬یا بعبارتی «مورد مخالفت قرار دادن»]
- مثال. خدا کسانیکه فرمان پیامبران را بِخُلِفَنْد (؟ مورد اختلاف قرار بدهند)، بِوِلَد ([؟] مورد بیتفاوتی فرجام/عقوبت قرار بهد).
عَمَلْواژههای ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «خُلِفْتَن»「؟」 🎯 💡 🌟 | |||||||
نَهادْنَما | تَکْتایی | جَمْعْتایی | |||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] | یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.] | ||
مثبت [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] | - | آواثاء:بخلف | - | - | آواثاء:بخلفید | - | |
منفی [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] | - | آواثاء:نخلف | - | - | آواثاء:نخلفید | - |
ترجمه
نپذیرفتن و سِتیزْدَن (؟ مورد بازداشتهشدن قرار دادن)
- ترجمه (معادل) انگلیسی «خلفتن»: To oppose