حلدن
ظاهر
مصدر «حَلّْدَن»، بهمعنی «مورد حلشدن قرار دادن» میباشد؛ به زبان سادهتر، فرایندی که در آن یک مسئله را به جزءهای مفهومی کوچکتر و سادهتر خرد کرده و پاسخ را بیابند. این مصدر از «حلـ + ـدن [※ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.] » ساختهشده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده آن، به ترتیب، «حَلّْد»، «حَلّ»، و «حَلّْن» میباشد.
فارسی
مصدر
- ️تلفظ: /حَلّْدَن/📥 ریشهشناسی: حلـ + ـدن [※ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.] ❖ | همردیف(های) «حلدن»: ربطاء:حلدن/هر
- تعریف «حلدن». فرایند یابْدَن ([؟] مورد پیداشدن قرار دادن) روش پاسُخْتَن ([؟] مورد پاسخداده شدن قرار دادن) یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) مسئله: [💬یا بعبارتی «مورد حلشدن قرار دادن»]
- مثال. برای اَسْتودَن ([؟] مورد ستاندهشدن قرار دادن) نمره بیست، حَلّْدَن (؟ مورد حلشدن قرار دادن) همه مسئلهها نیازْمائَد ([؟] نیاز است).
عملواژه
- ️تلفظ: /حَلّْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «حلدن»: ▶ «حَلّْد» (بنگذشته «حلدن»)، «حَلّ» (بنکنون «حلدن»)، «حَلّْن» (بنآینده «حلدن») ◀
- تعریف «حلدن». روش پاسُخْتَن ([؟] مورد پاسخداده شدن قرار دادن) یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) مسئله را یابْدَن ([؟] مورد پیداشدن قرار دادن): [💬یا بعبارتی «مورد حلشدن قرار دادن»]
عَمَلْواژههای ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «حَلّْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟 | |||||||
نَهادْنَما | تَکْتایی | جَمِعْتایی | |||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] | یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.] | ||
مثبت [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] | - | آواثاء:بحل | - | - | آواثاء:بحلید | - | |
منفی [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] | - | آواثاء:نحل | - | - | آواثاء:نحلید | - |
ترجمه
یابْدَن (؟ مورد پیداشدن قرار دادن) پاسُخاژ (؟ پاسخ)
- ترجمه (معادل) انگلیسی «حلدن»: To solve
ردهها:
- صفحههای دارای پیوند خراب به پرونده
- واژهها
- واژه فارسی
- مصدر فارسی
- مصدر فارسی عملی
- مصدر فارسی عملی ناصریح
- مصدر فارسی عملی کنایی
- مصدر فارسی عملی کنادین
- مصدر فارسی عملی علنئا
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنادین
- مصدر فارسی عملی کنایی کنادین
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی کنادین
- مصدر فارسی عملی ناصریح علنئا
- مصدر فارسی عملی کنایی علنئا
- مصدر فارسی عملی کنادین علنئا
- مصدر فارسی عملی کنایی کنادین علنئا
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی کنادین علنئا