کتمدن
ظاهر
فارسی
مصدر
- ️تلفظ: /کُتِمْدَن/📥 ❖ریشهشناسی: کتمـ + ـدن [※ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.]
- تعریف «کتمدن». فرایند پِنْهیدَن ([؟] مورد آشکار نکردن قرار دادن) وَقَعِیَّت ([؟] واقعیت) هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع): [💬یا بعبارتی «معناء:کتمدن»]
- مثال. کُتِمْدَن (؟ معناء:کتمدن) گواه خدا گناه بزرگ هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) ئَد ([؟] است).
عملواژه
- ️تلفظ: /کُتِمْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «کتمدن»: ▶ «کُتِمْد» (بنگذشته «کتمدن»)، «کُتِم» (بنکنون «کتمدن»)، «کُتِمْن» (بنآینده «کتمدن») ◀
- تعریف «کتمدن». وَقَعِیَّت ([؟] واقعیت) هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) را پِنْهیدَن ([؟] مورد آشکار نکردن قرار دادن): [💬یا بعبارتی «معناء:کتمدن»]
عَمَلْواژههای ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «کُتِمْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟 | |||||||
نَهادْنَما | تَکْتایی | جَمْعْتایی | |||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] | یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.] | ||
مثبت [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] | - | آواثاء:بکتم | - | - | آواثاء:بکتمید | - | |
منفی [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] | - | آواثاء:نکتم | - | - | آواثاء:نکتمید | - |
ترجمه
پِنْهیدَن (؟ مورد آشکار نکردن قرار دادن) وَقَعِیَّت (؟ واقعیت) هی (؟ حرف نکره مفرد و جمع)
- ترجمه (معادل) انگلیسی «کتمدن»: To hide؛ ترجمه (معادل) انگلیسی «کتمدن»: To cover up