مجایدن
ظاهر
مصدر «مُجایْدَن»، به معنی «مورد جایانداخته شدن قرار دادن»، از «مـ [※ فراثاء:بنواج/وندامو/عملائی/م] + ـجایـ + ـدن [※ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.] » ساختهشده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده اش، به ترتیب، «مُجایْد»، «آواثاء:مجای»، و «آواثاء:مجاین» میباشد.
فارسی
مصدر
- ️تلفظ: /مُجایْدَن/📥 ❖ریشهشناسی: مـ [※ فراثاء:بنواج/وندامو/عملائی/م] + ـجایـ + ـدن [※ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.]
- مَصْدَر عَمَلی ناصَریح کُنادین گُزارِشی آمویْمائْدِه عَمَلائی «جایْدَن»: [💬به زبان ساده: «مورد جایانداخته شدن قرار دادن»]
- مثال. برای مُجایْدَن (؟ مورد جایانداخته شدن قرار دادن) دست اَش ([؟] آن/آنرا) باید به پزشک بِرُجْعِمَد ([؟] مراجعه کند).
عملواژه
- ️تلفظ: /مُجایْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «مجایدن»: ▶ «مُجایْد» (بنگذشته «مجایدن»)، «آواثاء:مجای» (بنکنون «مجایدن»)، «آواثاء:مجاین» (بنآینده «مجایدن») ◀
- عَمَلْواژه ناصَریح کُنادین گُزارِشی آمویْمائْدِه عَمَلائی مُکُنین «جایْدَن»: [💬به زبان ساده: «مورد جایانداخته شدن قرار دادن»]
عَمَلْواژههای ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «مُجایْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟 | |||||||
نَهادْنَما | تَکْتایی | جَمْعْتایی | |||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] | یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.] | ||
مثبت [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] | - | آواثاء:بمجای | - | - | آواثاء:بمجایید | - | |
منفی [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] | - | آواثاء:نمجای | - | - | آواثاء:نمجایید | - |
ترجمه
نِهْدَن (؟ گذاشتن؛ نهادن) در جای بایسته
ردهها:
- صفحههای دارای پیوند خراب به پرونده
- واژهها
- واژه فارسی
- مصدر فارسی
- مصدر فارسی عملی
- مصدر فارسی عملی ناصریح
- مصدر فارسی عملی کنایی
- مصدر فارسی عملی کنادین
- مصدر فارسی عملی علنئا
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنادین
- مصدر فارسی عملی کنایی کنادین
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی کنادین
- مصدر فارسی عملی ناصریح علنئا
- مصدر فارسی عملی کنایی علنئا
- مصدر فارسی عملی کنادین علنئا
- مصدر فارسی عملی کنایی کنادین علنئا
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی کنادین علنئا