اجبدن
ظاهر
مصدر «اُجِبْدَن»، به معنی «اجابت کردن؛ برآوردن»، از «اجبـ + ـدن [※ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.] » ساختهشده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده اش، به ترتیب، «اُجِبْد»، «آواثاء:اجب»، و «آواثاء:اجبین» میباشد.
فارسی
مصدر
- ️تلفظ: /اُجِبْدَن/📥 ❖ریشهشناسی: اجبـ + ـدن [※ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.] | متضاد «اجبدن»: ربطاء:اجبدن/ضد
- تعریف «اجبدن». فرایند عَمَلْدَن ([؟] مورد عملیشدن قرار دادن) خواهْماء ([؟] خواسته) هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع): [💬یا بعبارتی «اجابت کردن؛ برآوردن»]
- مثال. وظیفه اُجِبْدَن (؟ اجابت کردن؛ برآوردن) خواست مردم با دولتها ئَد ([؟] است).
عملواژه
- ️تلفظ: /اُجِبْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «اجبدن»: ▶ «اُجِبْد» (بنگذشته «اجبدن»)، «آواثاء:اجب» (بنکنون «اجبدن»)، «آواثاء:اجبین» (بنآینده «اجبدن») ◀
- تعریف «اجبدن». خواهْماء ([؟] خواسته) هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) را عَمَلْدَن ([؟] مورد عملیشدن قرار دادن): [💬یا بعبارتی «اجابت کردن؛ برآوردن»]
- مثال. دولت اِشان ([؟] آنها/خودشان) کاهش ساعت کاری و افزایش دستمزدها را اُجِبْد (؟ اجابت کرد).
عَمَلْواژههای ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «اُجِبْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟 | |||||||
نَهادْنَما | تَکْتایی | جَمْعْتایی | |||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] | یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.] | ||
مثبت [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] | - | آواثاء:باجب | - | - | آواثاء:باجبید | - | |
منفی [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] | - | آواثاء:ناجب | - | - | آواثاء:ناجبید | - |
ترجمه
عَمَلْدَن (؟ مورد عملیشدن قرار دادن) یِه (؟ یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) خواهْماء (؟ خواسته)
- ترجمه (معادل) انگلیسی «اجبدن»: To consent؛ ترجمه (معادل) انگلیسی «اجبدن»: To respond
ردهها:
- صفحههای دارای پیوند خراب به پرونده
- واژهها
- واژه فارسی
- مصدر فارسی
- مصدر فارسی عملی
- مصدر فارسی عملی ناصریح
- مصدر فارسی عملی کنایی
- مصدر فارسی عملی کنادین
- مصدر فارسی عملی علنئا
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنادین
- مصدر فارسی عملی کنایی کنادین
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی کنادین
- مصدر فارسی عملی ناصریح علنئا
- مصدر فارسی عملی کنایی علنئا
- مصدر فارسی عملی کنادین علنئا
- مصدر فارسی عملی کنایی کنادین علنئا
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی کنادین علنئا