پرش به محتوا

Damage

از واژسین
نسخهٔ تاریخ ‏۱۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۳۶ توسط Hakhsin (بحث | مشارکت‌ها) (آغازدن)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

انگلیسی

فعل

  1. معادل (ترجمه) فارسی «Damage»: صَدَمیدَن ([؟] دچار صدمه‌دیدگی کردن)؛ خَرابیدَن ([؟] خراب کردن):
    🏺مثال. The storm may damage the roof of the house.🔮ترجمه: ممکنه طوفان هه ([؟] مذکور؛ یادشده) سقف خانه‌ها را بِصَدَمَد (؟ دچار صدمه‌دیدگی کرد).
  2. معادل (ترجمه) فارسی «Damage»: خُسْریدَن ([؟] دچار خسران کردن)؛ خَرابیدَن ([؟] خراب کردن):
    🏺مثال. His harsh words could damage her confidence.🔮ترجمه: زبان تند اَش (؟ آن) تایَد (؟ شدنی است [الهام از «شاید»]) اعتماد به نفس خانم هه (؟ مذکور؛ یادشده) را بِخُسْرَد (؟ معناء:بخسرد).
  3. معادل (ترجمه) فارسی «Damage»: نُقْصیدَن ([؟] دچار نقص کردن)؛ خَرابیدَن ([؟] خراب کردن):
    🏺مثال. They accidentally damaged the equipment during transport.🔮ترجمه: اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))، حین حَمْلِش ([؟] فرایند حمل)، تصادفا تجهیزات را نُقْصیدَنْد (؟ دچار نقص کردند).

اسم

  1. معادل (ترجمه) فارسی «Damage»: صَدَماء ([؟] صدمه):
    🏺مثال. The car sustained significant damage in the accident.🔮ترجمه: خودرو هه (؟ مذکور؛ یادشده) در تصادف به صَدَماء (؟ صدمه) جدی دُچارِشْت ([؟] دچار شد).
  2. معادل (ترجمه) فارسی «Damage»: خُسْرْماء ([؟] خسارت):
    🏺مثال. He was dealing with the emotional damage caused by the betrayal.🔮ترجمه: او با خُسْرْماء (؟ خسارت) ناشی از خیانت فی‌پِیْکارید ([؟] داشت پیکار می‌کرد).
  3. معادل (ترجمه) فارسی «Damage»: نُقْصْماء ([؟] نقص):
    🏺مثال. The court awarded her $10,000 in damages for the injury.🔮ترجمه: دادگاه ده هزار دلار را بخاطر نُقْصْماء (؟ نقص) ناشی از جراحت اَش ([؟] آن) بَرایَش ([؟] برای او) غِرامُپْت ([؟] غرامت درنظر گرفت).