پرش به محتوا

عدلدن

از واژسین
نسخهٔ تاریخ ‏۹ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۵۴ توسط Hakhsin (بحث | مشارکت‌ها) (آغازدن)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مصدر «عَدِلْدَن»، به‌معنی «مورد شواهد آوری شدن قرار دادن» می‌باشد؛ به‌عبارتی دیگر، فرایند اثبات کردن ادعایی که با ارائه دادن شواهد یا دلایل فیزیکی همراه باشد. این مصدر از «عدلـ + ـدن [ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده می‌شوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.] » ساخته‌شده است.

; بن‌های تصریفی «عَدِلْدَن»

بن‌های تصریفی «عَدِلْدَن» به‌گونه زیر ساخته می‌شوند:

فارسی

مصدر

  • 🗣تلفظ: /عَدِلْدَن/📥 ریشه‌شناسی: عدلـ + ـدن [ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده می‌شوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.] | متضاد «عدلدن»: رَیِّبْدَن ([؟] تکذیب کردن ادعایی با ارائه کردن شواهد یا دلایل)
  1. تعریف «عدلدن». فرایند نِمودَن ([؟] مورد نشان‌داده شدن قرار دادن) صدق دَعِوْماء ([؟] ادعاشو (ادعا)) هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) با اِرائْدَن ([؟] مورد ارائه‌شدن قرار دادن) دلیل هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع):‌ [💬یا بعبارتی «مورد شواهد آوری شدن قرار دادن»]
    🚀مثال. عَدِلْدَن (؟ مورد شواهد آوری شدن قرار دادن) جُرِمائْدَن ([؟] جرم‌شده بودن) کسی با اثر انگشت یکی از ساده‌ترین روش‌ها ئِس ([؟] است).

عملواژه

  1. تعریف «عدلدن». صدق دَعِوْماء ([؟] ادعاشو (ادعا)) هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) را با اِرائْدَن ([؟] مورد ارائه‌شدن قرار دادن) دلیل هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) نِمودَن ([؟] مورد نشان‌داده شدن قرار دادن):‌ [💬یا بعبارتی «مورد شواهد آوری شدن قرار دادن»]
    🚀مثال. کارآگاه هه ([؟] مذکور؛ یادشده) جُرِمائْدَن ([؟] جرم‌شده بودن) اَش ([؟] آن/آنرا) را با اثر انگشت اَش ([؟] آن/آنرا) عَدِلْد (؟ مورد شواهد آوری شدن قرار داد).
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی نافَرْجامی سادی «عَدِلْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
قبل پیشْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشگذشته] {{:آواثاء:بنجثاء:عدلدن/پیشگذشتهم}} {{:آواثاء:بنجثاء:عدلدن/پیشگذشتهی}} {{:آواثاء:بنجثاء:عدلدن/پیشگذشته

}}

{{:آواثاء:بنجثاء:عدلدن/پیشگذشتهیم}} {{:آواثاء:بنجثاء:عدلدن/پیشگذشتهید

}}

{{:آواثاء:بنجثاء:عدلدن/پیشگذشتهند}}
گُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/گذشته] آواثاء:عدلدم آواثاء:عدلدی عَدِلْد آواثاء:عدلدیم آواثاء:عدلدید آواثاء:عدلدند
پَسْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسگذشته] {{:آواثاء:بنجثاء:عدلدن/پسگذشتهم}} {{:آواثاء:بنجثاء:عدلدن/پسگذشتهی}} {{:آواثاء:بنجثاء:عدلدن/پسگذشتهد

}}

{{:آواثاء:بنجثاء:عدلدن/پسگذشتهیم}} {{:آواثاء:بنجثاء:عدلدن/پسگذشتهید

}}

{{:آواثاء:بنجثاء:عدلدن/پسگذشتهند}}
حال کُنون [ فراثاء:عملواژه/زمانما/کنون] آواثاء:عدلم آواثاء:عدلی آواثاء:عدلَد آواثاء:عدلیم آواثاء:عدلید آواثاء:عدلند
بعد پیشْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشآینده] {{:آواثاء:بنجثاء:عدلدن/پیشآیندهم}} {{:آواثاء:بنجثاء:عدلدن/پیشآیندهی}} {{:آواثاء:بنجثاء:عدلدن/پیشآینده

}}

{{:آواثاء:بنجثاء:عدلدن/پیشآیندهیم}} {{:آواثاء:بنجثاء:عدلدن/پیشآیندهید

}}

{{:آواثاء:بنجثاء:عدلدن/پیشآیندهند}}
آیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/آینده] آواثاء:عدلینم آواثاء:عدلینی آواثاء:عدلیند آواثاء:عدلینیم آواثاء:عدلینید آواثاء:عدلینند
پَسْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسآینده] {{:آواثاء:بنجثاء:عدلدن/پسآیندهم}} {{:آواثاء:بنجثاء:عدلدن/پسآیندهی}} {{:آواثاء:بنجثاء:عدلدن/پسآیندهد

}}

{{:آواثاء:بنجثاء:عدلدن/پسآیندهیم}} {{:آواثاء:بنجثاء:عدلدن/پسآیندهید

}}

{{:آواثاء:بنجثاء:عدلدن/پسآیندهند}}
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی فَرْمانی سادی «عَدِلْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
مُثْبَت [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/مثبت] - آواثاء:بعدل - - آواثاء:بعدلید -
طَرْدی [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/طردی] - آواثاء:نعدل - - آواثاء:نعدلید -
حَذَری [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/حذری] - آواثاء:ناعدل - - آواثاء:ناعدلید -

ترجمه

نِمودَن (؟ مورد نشان‌داده شدن قرار دادن) صدق دَعِوْماء (؟ ادعاشو (ادعا))
  • ترجمه (معادل) انگلیسی «عدلدن»: To prove