دنبالدن
ظاهر
مصدر «دُنْبالْدَن»، بهمعنی «مورد پیگیریشدن قرار دادن» میباشد؛ به زبان سادهتر، فرایندی که در آن چیزی مورد توجه و پیگیری قرار بگیرد. این مصدر از «دنبالـ + ـدن [※ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.] » ساختهشده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده آن، به ترتیب، «دُنْبالْد»، «دُنْبال»، و «دُنْبالْن» میباشد.
فارسی
مصدر
- ️تلفظ: /دُنْبالْدَن/📥 ریشهشناسی: دنبالـ + ـدن [※ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.] ❖ | همخانواده «دنبالدن»: رَهْپِیْدَن ([؟] مورد تعقیب و گریز قرار دادن)؛ عَقِبْدَن ([؟] مورد تعقیبشدن قرار دادن)؛ پافِیْدَن ([؟] مورد دنبالشدن قرار دادن)
- تعریف «دنبالدن». فرایند وَجِهْتَن ([؟] مورد توجه قرار دادن) چیزی بِقَص ([؟] بهقصد) آگَهْتَن ([؟] مورد آگاهییافتن قرار دادن) اَزَش ([؟] از او/آن): [💬یا بعبارتی «مورد پیگیریشدن قرار دادن»]
- مثال. دُنْبالْدَن (؟ مورد پیگیریشدن قرار دادن) آرزوها در جوانی طبیعی ئَد ([؟] است (فعل ربط)).
عملواژه
- ️تلفظ: /دُنْبالْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «دنبالدن»: ▶ «دُنْبالْد» (بنگذشته «دنبالدن»)، «دُنْبال» (بنکنون «دنبالدن»)، «دُنْبالْن» (بنآینده «دنبالدن») ◀
- تعریف «دنبالدن». چیزی را بِقَص ([؟] بهقصد) آگَهْتَن ([؟] مورد آگاهییافتن قرار دادن) اَزَش ([؟] از او/آن) وَجِهْتَن ([؟] مورد توجه قرار دادن): [💬یا بعبارتی «مورد پیگیریشدن قرار دادن»]
- مثال. سالها رویای بازیگری را دُنْبالْد (؟ مورد پیگیریشدن قرار داد) تا دَرْنَهایَت ([؟] در نهایت) کارِکْت ([؟] مورد انجام پیروزمندانه قرار داد).
عَمَلْواژههای ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «دُنْبالْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟 | |||||||
نَهادْنَما | تَکْتایی | جَمِعْتایی | |||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] | یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.] | ||
مثبت [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] | - | آواثاء:بدنبال | - | - | آواثاء:بدنبالید | - | |
منفی [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] | - | آواثاء:ندنبال | - | - | آواثاء:ندنبالید | - |
ترجمه
وَجِهْتَن (؟ مورد توجه قرار دادن) برای آگَهْتَن (؟ مورد آگاهییافتن قرار دادن)
- ترجمه (معادل) انگلیسی «دنبالدن»: To pursue
ردهها:
- صفحههای دارای پیوند خراب به پرونده
- واژهها
- واژه فارسی
- مصدر فارسی
- مصدر فارسی عملی
- مصدر فارسی عملی ناصریح
- مصدر فارسی عملی کنایی
- مصدر فارسی عملی کنادین
- مصدر فارسی عملی علنئا
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنادین
- مصدر فارسی عملی کنایی کنادین
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی کنادین
- مصدر فارسی عملی ناصریح علنئا
- مصدر فارسی عملی کنایی علنئا
- مصدر فارسی عملی کنادین علنئا
- مصدر فارسی عملی کنایی کنادین علنئا
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی کنادین علنئا