Concatenate
ظاهر
انگلیسی
فعل
- ️معادل (ترجمه) فارسی «Concatenate»: اِلْحاقْدَن ([؟] مورد ملحقشدن قرار دادن):
- ️معادل (ترجمه) فارسی «Concatenate»: اِلْحاقُدَن ([؟] مورد ملحقشدن قرار دادن)؛ اِلْحاقِدَن ([؟] مورد ملحق شدنقرار دادن):
- مثال. The programmer concatenates two strings to create a longer message.ترجمه: فَرْمِثَنْدِه ([؟] برنامهنویس) هه ([؟] مذکور؛ یادشده) دو رشته را برای ساختن یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) پیام طولانیتر اِلْحاقُد (؟ مورد ملحقشدن قرار داد).