تشملدن
ظاهر
مصدر «تَشَمِلْدَن» بهمعنی «مورد شاملشدن قرار دادن» میباشد؛ بهعبارتی دیگر، فرایندی که در فاعل دارای عضوی بشود. این مصدر از «تـ [※ پیشوند «تَـ» یک «وَنْدامو» برای قرار دادن «مفعول» در نقش «فاعل» مصدر پایه است.] + شملدن» ساختهشده است.
; بنهای تصریفی «تَشَمِلْدَن»
بنهای تصریفی «تَشَمِلْدَن» بهگونه زیر ساخته میشوند:
- بُنْپیشْگُذَشْتِه [※ پایه فعلهای گذشته در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـِتْد» ← «تَشَمِلِتْد»
- بُنْگُذَشْتِه [※ پایه فعل ماضی] : مصدر بدون «ن» مَصْدَرْنَما ← «تَشَمِلْد»
- بُنْپَسْگُذَشْتِه [※ پایه فعلهای آینده در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـِتْن» ← «تَشَمِلِتْن»
- بُنْکُنون [※ پایه فعل مضارع] : مصدر بدون مَصْدَرْنَما ← «تَشَمِل»
- بُنْپیشْآیَنْدِه [※ پایه فعلهای گذشته در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْت» ← «تَشَمِلِنْت»
- بُنْآیَنْدِه [※ پایه فعل آینده] : مصدر بدون «د» مَصْدَرْنَما ← «تَشَمِلْن»
- بُنْپَسْآیَنْدِه [※ پایه فعلهای آینده در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْن» ← «تَشَمِلِنْن»
فارسی
مصدر
- ️تلفظ: /تَشَمِلْدَن/📥 ریشهشناسی: تـ [※ پیشوند «تَـ» یک «وَنْدامو» برای قرار دادن «مفعول» در نقش «فاعل» مصدر پایه است.] + شملدن❖ | متضاد «تشملدن»: ربطاء:تشملدن/ضد
- تعریف «تشملدن». فرایند دارانْدَن ([؟] مورد داراییشو قرار دادن) یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) عضو به یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) دَسْتاء ([؟] دستهکن (دسته)): [💬یا بعبارتی «مورد شاملشدن قرار دادن»]
- مثال. با شَمِلْدَن (؟ مورد مشمولشدن قرار دادن) عنصر «آ» در جَمِعاء ([؟] جمعکن (مجموعه)) «الف»، خِصِیَّتْهای ([؟] خصوصتهای) جدید هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) بُروزِشْد ([؟] مورد بروزیافتن قرار داده شد).ترجمه: با مشمول کردن عنصر «آ» در مجموعه «الف»، خصوصیتهای جدیدی بروز کرد.
عملواژه
- ️تلفظ: /تَشَمِلْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «تشملدن»: ▶ بن گذشته در گذشته «تشملدن»: «تَشَمِلِتْد»؛ بن گذشته «تشملدن»: ↦«تَشَمِلْد»↤؛ بن آینده در گذشته «تشملدن»: «تَشَمِلِتْن»⟼«تَشَمِل» (بنکنون «تشملدن»)، ⟻؛ بن گذشته در آینده «تشملدن»: «تَشَمِلِنْت»؛ بن آینده «تشملدن»: ↦«تَشَمِلْن»؛ بن آینده در آینده «تشملدن»: ↤«تَشَمِلِنْن»◀
- تعریف «تشملدن». یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) عضو را به یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) دَسْتاء ([؟] دستهکن (دسته)) دارانْدَن ([؟] مورد داراییشو قرار دادن): [💬یا بعبارتی «مورد شاملشدن قرار دادن»]
- مثال. عنصر «آ» را در جَمِعاء ([؟] جمعکن (مجموعه)) «الف» شَمِلْدَم (؟ مورد مشمولشدن قرار دادن).ترجمه: عنصر «آ» را در مجموعه «الف» مشمول کردم.
| عَمَلْواژههای اَنِجائی فَرْمانی سادی «تَشَمِلْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟 | |||||||
| نَهادْنَما | تَکْتایی | جَمِعْتایی | |||||
|---|---|---|---|---|---|---|---|
| یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] | یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.] | ||
| مُثْبَت [※ فراثاء:عملواژه/فرمانی/مثبت] | - | آواثاء:بتشمل | - | - | آواثاء:بتشملید | - | |
| طَرْدی [※ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/طردی] | - | آواثاء:نتشمل | - | - | آواثاء:نتشملید | - | |
| حَذَری [※ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/حذری] | - | آواثاء:ناتشمل | - | - | آواثاء:ناتشملید | - | |
ترجمه
دارانْدَن (؟ مورد داراییشو قرار دادن) یِه (؟ یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) عضو
- ترجمه (معادل) انگلیسی «تشملدن»: To include؛ ترجمه (معادل) انگلیسی «تشملدن»: To comprise
ردهها:
- صفحههای دارای پیوند خراب به پرونده
- واژهها
- واژه فارسی
- مصدر فارسی
- مصدر فارسی عملی
- مصدر فارسی عملی ناصریح
- مصدر فارسی عملی کنایی
- مصدر فارسی عملی کنادین
- مصدر فارسی عملی علنئا
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنادین
- مصدر فارسی عملی کنایی کنادین
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی کنادین
- مصدر فارسی عملی ناصریح علنئا
- مصدر فارسی عملی کنایی علنئا
- مصدر فارسی عملی کنادین علنئا
- مصدر فارسی عملی کنایی کنادین علنئا
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی کنادین علنئا