پرش به محتوا

Concatenate: تفاوت میان نسخه‌ها

از واژسین
Hakhsin (بحث | مشارکت‌ها)
آغازدن
 
Hakhsin (بحث | مشارکت‌ها)
آغازدن
 
خط ۵: خط ۵:
#: {{×م/ان|In the data processing step, we need to '''concatenate''' the input files before analysis.|در مرحله پردازش داده، باید فایل‌های ورودی را {{-|پیشز}} {{-|حلدن}}، {{-|بهَم}} '''{{-*|بالحاقیم}}'''.}}
#: {{×م/ان|In the data processing step, we need to '''concatenate''' the input files before analysis.|در مرحله پردازش داده، باید فایل‌های ورودی را {{-|پیشز}} {{-|حلدن}}، {{-|بهَم}} '''{{-*|بالحاقیم}}'''.}}
# {{ترجماء|ملحق کردن}}:
# {{ترجماء|ملحق کردن}}:
#: {{×م/ان|The programmer '''concatenates''' two strings to create a longer message.|{{-|فرمثنده}} {{-|هه}} دو رشته را برای {{-|سازدن}} {{-|یه}} پیام طولانی‌تر '''{{-*|الحاقُد}}'''.}}
#: {{×م/ان|The programmer '''concatenates''' two strings to create a longer message.|{{-|فرمثنده}} {{-|هه}} دو {{-|فنویساء}} را برای {{-|سازدن}} {{-|یه}} پیام {{-|طولناک|طولناک‌تر}} '''{{-*|الحاقُد}}'''.}}


{{ردال/انگلیسی/فعل|گذرا}}
{{ردال/انگلیسی/فعل|گذرا}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۳۱

انگلیسی

فعل

  1. معادل (ترجمه) فارسی «Concatenate»: اِلْحاقْدَن ([؟] مورد ملحق‌شدن قرار دادن):
    🏺مثال. In the data processing step, we need to concatenate the input files before analysis.🔮ترجمه: در مرحله پردازش داده، باید فایل‌های ورودی را پیشَز ([؟] پیش از) حَلّْدَن ([؟] مورد حل‌شدن قرار دادن)، بِهَم ([؟] به هم) بِاِلْحاقیم (؟ مورد ملحق‌شدن قرار بدهیم).
  2. معادل (ترجمه) فارسی «Concatenate»: اِلْحاقُدَن ([؟] مورد ملحق‌شدن قرار دادن)؛ اِلْحاقِدَن ([؟] مورد ملحق شدن‌قرار دادن):
    🏺مثال. The programmer concatenates two strings to create a longer message.🔮ترجمه: فَرْمِثَنْدِه ([؟] برنامه‌نویس) هه ([؟] مذکور؛ یادشده) دو فِنِویساء ([؟] نوشته‌ساز (لغوی‌کن)) را برای سازْدَن ([؟] مورد ساخته‌شدن قرار دادن) یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) پیام طولْناکْ‌تَر ([؟] طولانی‌تر؛ طویل‌تر؛ درازتر) اِلْحاقُد (؟ مورد ملحق‌شدن قرار داد).