پرش به محتوا

بستن: تفاوت میان نسخه‌ها

از واژسین
Hakhsin (بحث | مشارکت‌ها)
آغازدن
 
Hakhsin (بحث | مشارکت‌ها)
آغازدن
 
خط ۱۳: خط ۱۳:
*: {{×م/فا|چشمانم را '''بستم''' تا او را [[دیدن|نبینم]].|چشم‌ها {{-|ام}} را '''{{-*|اطلدم}}''' تا او را {{-|بیندن|نبینم}}.}}
*: {{×م/فا|چشمانم را '''بستم''' تا او را [[دیدن|نبینم]].|چشم‌ها {{-|ام}} را '''{{-*|اطلدم}}''' تا او را {{-|بیندن|نبینم}}.}}
* {{×-|اوردن}}
* {{×-|اوردن}}
*: {{×م/فا|[[پس از]] [[باز کردن]] اسباب بازی‌هایش، [[توانستن|نمی‌توانست]] [[آن‌ها]] را '''ببندد'''.|{{-|پسز}} {{-|جزئدن}} اسباب بازی‌ها {{-|اش}}، {{-|تواندن|نامی‌تواند}} {{-|آنان}} را '''{{-*|باورَد}}'''.}}
*: {{×م/فا|[[پس از]] [[باز کردن]] اسباب بازی‌هایش، [[توانستن|نمی‌توانست]] [[آن‌ها]] را '''ببندد'''.|{{-|پسز}} {{-|جزئدن}} اسباب بازی‌ها {{-|اش}}، {{-|تواندن|نمی‌تواند}} {{-|آنان}} را '''{{-*|باورَد}}'''.}}
----
----
{{+/؟|[[چفت کردن]]؛ [[قرق کردن]]؛ [[مسدود کردن]]؛ [[منعقد کردن]]؛ [[تعلیق کردن]]؛ [[تعطیل کردن]]؛ [[سرهم کردن]]}}
{{+/؟|[[چفت کردن]]؛ [[قرق کردن]]؛ [[مسدود کردن]]؛ [[منعقد کردن]]؛ [[تعلیق کردن]]؛ [[تعطیل کردن]]؛ [[سرهم کردن]]}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۰۷:۰۹

عَبِرات ([؟] عبارت) «بستن» معنی‌های زیر را دارائَد ([؟] دارا است):

  • بَنْدیدَن: مورد بسته‌شدن قرار دادن؛
    🗝️مثال. درب اتاق را ببند!🔮معادل: درب اتاق را بِبَنْد (؟ مورد بسته‌شدن قرار بده)!
  • چِفْتیدَن: مورد چفت‌شدن قرار دادن؛
    🗝️مثال. دکمه یقه‌ات را ببند!🔮معادل: چِفْتال ([؟] دکمه (چفت‌کننده)) یقه اَت ([؟] تو) را بِچِفْت (؟ مورد چفت‌شدن قرار بده)!
  • قُرُقْدَن: مورد مسدود شدن قرار دادن؛
    🗝️مثال. کارگران خیابان را بسته‌اند.🔮معادل: کارگران خیابان را قُرُقْدِه ئِسَنْد (؟ مورد مسدود شدن قرار داده‌اند).
  • فَرِجْدَن: مورد گشوده شدن قرار دادن؛
    🗝️مثال. قراردادمان را بسته‌ایم.🔮معادل: قَرِرْماء ([؟] مقرر شونده (قرارداد)) اِمان ([؟] ما) را فَرِجْدِه ئِسیم (؟ مورد گشوده شدن قرار داده‌ایم).
  • اَلِنْدَن: مورد تعلیق‌یافته شدن قرار دادن؛
    🗝️مثال. بانک حسابم را بسته است.🔮معادل: بانک هه ([؟] مذکور؛ یادشده) حَسِبِمَت ([؟] میزان حساب‌شدگی) اَم ([؟] من/خودم) را اَلِنْدِه ئس (؟ مورد تعلیق‌یافته شدن قرار داده است).
  • عَطِلْدَن: مورد تعطیل‌شدن قرار دادن؛
    🗝️مثال. چشمانم را بستم تا او را نبینم.🔮معادل: چشم‌ها اَم ([؟] من/خودم) را عَطِلْدَم (؟ مورد تعطیل‌شدن قرار دادم) تا او را نَبینَم ([؟] مورد دیده‌شدن قرار ندهم).
  • اُوِرْدَن: مورد سرهم‌شدن قرار دادن؛
    🗝️مثال. پس از باز کردن اسباب بازی‌هایش، نمی‌توانست آن‌ها را ببندد.🔮معادل: پَسَز ([؟] پس از) جُزِئْدَن ([؟] مورد جزء شدن قرار دادن) اسباب بازی‌ها اَش ([؟] آن/آنرا)، نِمی‌تَوانْد ([؟] مورد توانایی‌یافتن قرار نمی‌داد) آنان ([؟] آن‌ها) را بِاُوِرَد (؟ مورد سرهم‌شدن قرار بدهد).