Authenticate
انگلیسی
فعل
- ️معادل (ترجمه) فارسی «Authenticate»: کیاجْدَن ([؟] مورد سنجش هویت قرار دادن)؛ جَیِّزِجْدَن ([؟] مورد مجازسنجیشدن قرار دادن):
- مثال. When a user logs into their company's network, they are required to use their unique username and password to authenticate their identity and gain access to the system.ترجمه: هنگام شُدَسِسِش ([؟] روند دسترسییابی) هر کاربر به رایانال ([؟] رایانه؛ کامپیوتر) سازمانی اَش ([؟] آن/آنرا)، اَزَش ([؟] از او/آن) بِخاهِشَد ([؟] مورد خواستهشدن قرار داده بشود) که برای کیاجْدَن (؟ مورد سنجش هویت قرار دادن) و اَسْتودَن ([؟] مورد ستاندهشدن قرار دادن) دَسِسی ([؟] مورد دسترسی قرار دهی) به سیستم، گذرواژه و نامکاربری یکتا اَش ([؟] آن/آنرا) را بِبَهِرَد ([؟] مورد استفادهشدن قرار بدهد).
- ️معادل (ترجمه) فارسی «Authenticate»: اَصِلِجْدَن ([؟] مورد اصلسنجی شدن قرار دادن):
- مثال. The museum hired an expert to authenticate the ancient manuscript before displaying it to the public.ترجمه: موزه هه ([؟] مذکور؛ یادشده) یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) کارشناس را، برای اَصِلِجْدَن (؟ مورد اصلسنجی شدن قرار دادن) نسخههای خطی باستانی، اِسْکارْد ([؟] مورد کارکننده قرار داد).
- ️معادل (ترجمه) فارسی «Authenticate»: عَبِرِجْدَن ([؟] مورد اعتبارسنجی شدن قرار دادن):
- مثال. Before the contract could be finalized, both parties needed to authenticate their signatures in front of a notary public.ترجمه: پیشَز ([؟] پیش از) فَرِجْدَن ([؟] مورد گشوده شدن قرار دادن) قَرِرْماء ([؟] مقررشو (قرارداد))، هردو طرف باید امضاءها اِشان ([؟] آنها/خودشان) را در بُنِچانِل ([؟] دفتر اسناد) رسمی بِعَبِرِجَنْد (؟ مورد اعتبارسنجی شدن قرار بدهند).
- ️معادل (ترجمه) فارسی «Authenticate»: وَثِقِجْدَن ([؟] مورد موثقسنجی شدن قرار دادن):
- مثال. The researchers needed to authenticate their findings by cross-referencing their data with previous studies.ترجمه: پژوهشگران باید یابْماءْها ([؟] یافتهشدهها) اِشان ([؟] آنها/خودشان) را بِوَسیلِه ([؟] بهوسیله) رُجِعاء ([؟] ارجاعده) مُحَوَلی ([؟] واگذاریشده؛ حوالهشده) با طَلِعْهای ([؟] مُطالعات) پیشین بِوَثِقِجَند (؟ مورد موثقسنجی شدن قرار بدهند).