مدعدن
ظاهر
مصدر «مُدَعْدَن»، به معنی «مورد دور روندهشدن قرار دادن»، از «م [※ فراثاء:بنواج/وندامو/عملائی/م] + مدعـ + ـدن [※ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.] » ساختهشده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده اش، به ترتیب، «مُدَعْد»، «آواثاء:مدع»، و «آواثاء:مدعن» میباشد.
فارسی
مصدر
- ️تلفظ: /مُدَعْدَن/📥 ❖ریشهشناسی: م [※ فراثاء:بنواج/وندامو/عملائی/م] + مدعـ + ـدن [※ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.]
- تعریف «مدعدن». فرایند صِدْقِپْتَن ([؟] صادق انگاشتن) دَعِوْماء ([؟] ادعاشونده (ادعا)) هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) که صدق اَش ([؟] آن/آنرا) ناآشکار ئَد ([؟] است): [💬یا بعبارتی «مورد دور روندهشدن قرار دادن»]
- مثال. مُدَعْدَن (؟ مورد دور روندهشدن قرار دادن) گُنَهْمائْدَن ([؟] گناهکار بودن) حسن نَباوَرِشَد ([؟] باور نشود).
عملواژه
- ️تلفظ: /مُدَعْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «مدعدن»: ▶ «مُدَعْد» (بنگذشته «مدعدن»)، «آواثاء:مدع» (بنکنون «مدعدن»)، «آواثاء:مدعن» (بنآینده «مدعدن») ◀
- تعریف «مدعدن». دَعِوْماء ([؟] ادعاشونده (ادعا)) هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) که صدق اَش ([؟] آن/آنرا) ناآشکار ئَد ([؟] است) را صِدْقِپْتَن ([؟] صادق انگاشتن): [💬یا بعبارتی «مورد دور روندهشدن قرار دادن»]
- مثال. گُنَهْمائْدَن ([؟] گناهکار بودن) حسن را مُدَعْد (؟ مورد دور روندهشدن قرار داد).
عَمَلْواژههای ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «مُدَعْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟 | |||||||
نَهادْنَما | تَکْتایی | جَمْعْتایی | |||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] | یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.] | ||
مثبت [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] | - | آواثاء:بمدع | - | - | آواثاء:بمدعید | - | |
منفی [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] | - | آواثاء:نمدع | - | - | آواثاء:نمدعید | - |
ترجمه
صِدْقِپْتَن (؟ صادق انگاشتن) دَعِوْماء (؟ ادعاشونده (ادعا)) هی (؟ حرف نکره مفرد و جمع)
- ترجمه (معادل) انگلیسی «مدعدن»: To claim
ردهها:
- صفحههای دارای پیوند خراب به پرونده
- واژهها
- واژه فارسی
- مصدر فارسی
- مصدر فارسی عملی
- مصدر فارسی عملی ناصریح
- مصدر فارسی عملی کنایی
- مصدر فارسی عملی کنادین
- مصدر فارسی عملی علنئا
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنادین
- مصدر فارسی عملی کنایی کنادین
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی کنادین
- مصدر فارسی عملی ناصریح علنئا
- مصدر فارسی عملی کنایی علنئا
- مصدر فارسی عملی کنادین علنئا
- مصدر فارسی عملی کنایی کنادین علنئا
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی کنادین علنئا