فاش کردن
ظاهر
عَبِرْماء ([؟] عبارت) «فاش کردن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- فاشْتَن:❖ مورد فاششدن قرار دادن؛
- مثال. آن افشاگر، اطلاعات محرمانهای را در رسانهها فاش کرد.معادل: افشاگر هه ([؟] مذکور؛ یادشده) اِطَلِعْماءْهای ([؟] اطلاعهای) محرمانه هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) را در رسانهها فاشْت (؟ مورد فاششدن قرار داد).
- اِفْشیدَن:❖ مورد افشا شدن قرار دادن؛
- بَرْمَلْدَن:❖ مورد برملا شدن قرار دادن؛