پرش به محتوا

دعودن

از واژسین
(تغییرمسیر از دعویدن)

مصدر «دَعِوْدَن»، به‌معنی «مورد ادعاشدن قرار دادن» می‌باشد؛ به زبان ساده‌تر، فرایندی که در آن فاعل در مورد حقیقت چیزی که حقیقتش نامشخص است، مطلبی بیان می‌کند. این مصدر از «دعو + دن [ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده می‌شوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.] » ساخته‌شده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده آن، به ترتیب، «دَعِوْد»، «دَعِو»، و «دَعِوْن» می‌باشد.

فارسی

مصدر

  1. تعریف «دعودن». فرایند صَدِقِپْتَن ([؟] صادق انگاشتن) دَعِوْماء ([؟] ادعاشونده (ادعا)) هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) که صدق اَش ([؟] آن/آنرا) ناآشکار ئِس ([؟] است):‌ [💬یا بعبارتی «مورد ادعاشدن قرار دادن»]
    🚀مثال. دَعِوْدَن (؟ مورد ادعاشدن قرار دادن) گُنَهْمائْدَن ([؟] گناه‌کار بودن) حسن نَباوَرِشَد ([؟] باور نشود).

عملواژه

  • 🗣تلفظ: /دَعِوْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «دعودن»: «دَعِوْد» (بن‌گذشته «دعودن»)، «دَعِو» (بن‌کنون «دعودن»)، «دَعِوْن» (بن‌آینده «دعودن»)
  1. تعریف «دعودن». دَعِوْماء ([؟] ادعاشونده (ادعا)) هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) که صدق اَش ([؟] آن/آنرا) ناآشکار ئِس ([؟] است) را صَدِقِپْتَن ([؟] صادق انگاشتن):‌ [💬یا بعبارتی «مورد ادعاشدن قرار دادن»]
    🚀مثال. گُنَهْمائْدَن ([؟] گناه‌کار بودن) حسن را دَعِوْد (؟ مورد ادعاشدن قرار داد).
عَمَلْواژه‌های وَقِعائی نافَرْجامی سادی «دَعِوْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
گذشته مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/مثبت] آواثاء:دعودم آواثاء:دعودی دَعِوْد آواثاء:دعودیم آواثاء:دعودید آواثاء:دعودند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/منفی] ناآواثاء:دعودم ناآواثاء:دعودی نادَعِوْد ناآواثاء:دعودیم ناآواثاء:دعودید ناآواثاء:دعودند
کنون مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/مثبت] آواثاء:دعوم دَعِوی دَعِوَد آواثاء:دعویم آواثاء:دعوید آواثاء:دعوند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/منفی] ناآواثاء:دعوم نادَعِوی نادَعِوَد ناآواثاء:دعویم ناآواثاء:دعوید ناآواثاء:دعوند
آینده مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/مثبت] آواثاء:دعونم آواثاء:دعونی آواثاء:دعونَد آواثاء:دعونیم آواثاء:دعونید آواثاء:دعونند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/منفی] ناآواثاء:دعونم ناآواثاء:دعونی ناآواثاء:دعونَد ناآواثاء:دعونیم ناآواثاء:دعونید ناآواثاء:دعونند
عَمَلْواژه‌های ناوَقْعائی نافَرْجامی سادی «دَعِوْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
گذشته مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/مثبت] بِآواثاء:دعودم بِآواثاء:دعودی بِدَعِوْد بِآواثاء:دعودیم بِآواثاء:دعودید بِآواثاء:دعودند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/منفی] نَآواثاء:دعودم نَآواثاء:دعودی نَدَعِوْد نَآواثاء:دعودیم نَآواثاء:دعودید نَآواثاء:دعودند
کنون مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/مثبت] بِآواثاء:دعوم بِدَعِوی بِدَعِوَد بِآواثاء:دعویم بِآواثاء:دعوید بِآواثاء:دعوند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/منفی] نَآواثاء:دعوم نَدَعِوی نَدَعِوَد نَآواثاء:دعویم نَآواثاء:دعوید نَآواثاء:دعوند
آینده مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/مثبت] بِآواثاء:دعونم بِآواثاء:دعونی بِآواثاء:دعونَد بِآواثاء:دعونیم بِآواثاء:دعونید بِآواثاء:دعونند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/منفی] نَآواثاء:دعونم نَآواثاء:دعونی نَآواثاء:دعونَد نَآواثاء:دعونیم نَآواثاء:دعونید نَآواثاء:دعونند
عَمَلْواژه‌های ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «دَعِوْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] - آواثاء:بدعو - - آواثاء:بدعوید -
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] - آواثاء:ندعو - - آواثاء:ندعوید -

ترجمه

صَدِقِپْتَن (؟ صادق انگاشتن) دَعِوْماء (؟ ادعاشونده (ادعا)) هی (؟ حرف نکره مفرد و جمع)
  • ترجمه (معادل) انگلیسی «دعودن»: To claim