تعمیم دادن
ظاهر
عَبِرات ([؟] عبارت) «تعمیم دادن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- عامْدَن:❖ مورد تعمیمداده شدن قرار دادن؛
- مثال. مدیران کارخانه تصمیم گرفتند قوانین جدید ایمنی را به تمامی بخشها تعمیم دهند .معادل: دَبِّرَنْدِگان ([؟] مدیرها) کارخانه هه ([؟] مذکور؛ یادشده) تَصِمْدَنْد ([؟] تصمیم گرفتند) قانونهای جدید را برای کل بخشها بِعامَنْد (؟ مورد تعمیمداده شدن قرار بدهند).
- یُبَیِّنْدَن:❖ گسترده؛
- مثال. دانشمند، پس از تحقیقات گسترده، نظریهای را مطرح کرد که میتوان آن را به تمامی پدیدههای مشابه تعمیم داد.معادل: دانشمند هه ([؟] مذکور؛ یادشده) پَسَز ([؟] پس از) پَژوهاژْهای ([؟] پژوهشهای (تحقیقات)) پَژوهاژْهای ([؟] گسترده)، نظریه هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) را طَرِحْت ([؟] مورد طرحریزی شدن قرار داد) که تایَد ([؟] شدنی بوده/است/خواهد بود) آن را برای کل پدیدههای همانند عَبِرات ([؟] عبارت) «تعمیم دادن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- پَژوهاژ:❖ پژوهش (تحقیق)؛
- مثال. دانشمند، پس از تحقیقات گسترده، نظریهای را مطرح کرد که میتوان آن را به تمامی پدیدههای مشابه تعمیم داد.معادل: دانشمند هه ([؟] مذکور؛ یادشده) پَسَز ([؟] پس از) حلقه در الگو پیدا شد: الگو:-* پَژوهاژْهای ([؟] گسترده)، نظریه هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) را طَرِحْت ([؟] مورد طرحریزی شدن قرار داد) که تایَد ([؟] شدنی بوده/است/خواهد بود) آن را برای کل پدیدههای همانند [[یبیندن|حلقه در الگو پیدا شد: آواثاء:بیبیِند]] ([؟] حلقه در الگو پیدا شد: الگو:- «تعمیم دادن» معنیهای زیر را حلقه در الگو پیدا شد: الگو:-:
- پَژوهاژْهای:❖ گسترده؛
- مثال. دانشمند، پس از تحقیقات گسترده، نظریهای را مطرح کرد که میتوان آن را به تمامی پدیدههای مشابه تعمیم داد.معادل: دانشمند حلقه در الگو پیدا شد: الگو:- حلقه در الگو پیدا شد: الگو:- حلقه در الگو پیدا شد: الگو:- حلقه در الگو پیدا شد: الگو:-*، نظریه حلقه در الگو پیدا شد: الگو:- را حلقه در الگو پیدا شد: الگو:- که حلقه در الگو پیدا شد: الگو:- آن را برای کل پدیدههای همانند حلقه در الگو پیدا شد: الگو:-.
).
(؟
عَبِرات ([؟] عبارت) «تعمیم دادن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):- پَژوهاژْهای:❖ گسترده؛
- مثال. دانشمند، پس از تحقیقات گسترده، نظریهای را مطرح کرد که میتوان آن را به تمامی پدیدههای مشابه تعمیم داد.معادل: دانشمند هه ([؟] مذکور؛ یادشده) پَسَز ([؟] پس از) پَژوهاژْهای ([؟] پژوهشهای (تحقیقات)) حلقه در الگو پیدا شد: الگو:-*، نظریه هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) را طَرِحْت ([؟] مورد طرحریزی شدن قرار داد) که تایَد ([؟] شدنی بوده/است/خواهد بود) آن را برای کل پدیدههای همانند [[یبیندن|آواثاء:بتبیِند]] ([؟] معناء:بتبیِند).
)
.
- فَراکْتَن:❖ مورد گسترش خصوصیت قرار دادن؛
- مثال. توسعهدهندگان پایتون تصمیم گرفتند که عملگر
*
را تعمیم دهند.معادل: وُسِعَنْدِگان ([؟] توسعهدهندگان) پایتون تَصِمْدَنْد ([؟] تصمیم گرفتند) که عَمَلِپال ([؟] عملگر)*
را بِفَراکَنْد (؟ مورد گسترش خصوصیت قرار بدهند).
- مثال. توسعهدهندگان پایتون تصمیم گرفتند که عملگر
همچنینی ببین گسترش دادن؛ عمومیت دادن؛ فراگیر کردن