تعمیم دادن
ظاهر
عَبِرْماء ([؟] عبارت) «تعمیم دادن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- عامْدَن:❖ مورد تعمیمداده شدن قرار دادن؛
- مثال. مدیران کارخانه تصمیم گرفتند قوانین جدید ایمنی را به تمامی بخشها تعمیم دهند .معادل: دَبِّرَنْدِگان ([؟] مدیرها) کارخانه هه ([؟] مذکور؛ یادشده) تَصِمْدَنْد ([؟] تصمیم گرفتند) قانونهای جدید را برای کل بخشها بِعامَنْد (؟ مورد تعمیمداده شدن قرار بدهند).
- تُبَیِّنْدَن:❖ مورد بیانکننده شدن قرار دادن؛
- مثال. دانشمند، پس از تحقیقات گسترده، نظریهای را مطرح کرد که میتوان آن را به تمامی پدیدههای مشابه تعمیم داد.معادل: دانشمند هه ([؟] مذکور؛ یادشده) پَسَز ([؟] پس از) پَژوهْتَن ([؟] مورد تحقیق (پژوهش) قرار دادن) گسترده، نظریه هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) را شُطَرِحْت ([؟] مورد طرحریزیکرده شدن قرار داد) که تایَد ([؟] شدنی است [الهام از «شاید»]) آن را برای کل پدیدههای همانند تُبَیِّنْد (؟ مورد بیانکننده شدن قرار داد).
- فَراکْتَن:❖ مورد گسترش خصوصیت قرار دادن؛
- مثال. توسعهدهندگان پایتون تصمیم گرفتند که عملگر
*
را تعمیم دهند.معادل: وُسْعَنْدِگان ([؟] توسعهدهندگان) پایتون تَصِمْدَنْد ([؟] تصمیم گرفتند) که عَمَلِپال ([؟] عملگر)*
را بِفَراکَنْد (؟ مورد گسترش خصوصیت قرار بدهند).
- مثال. توسعهدهندگان پایتون تصمیم گرفتند که عملگر