تحمیل کردن
ظاهر
عَبِرات ([؟] عبارت) «تحمیل کردن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- اِنْحَمِلْدَن:❖ مورد حملشده قرار دادن؛
- مثال. گاهی حذف کردن دادههای مهم از پایگاهداده، هزینه سنگینی را به شرکت تحمیل میکند.معادل: گاهیاً ([؟] گاهی) فَرامودَن (؟ مورد فراموششدن قرار دادن) دادههای اَهِمِمْئا ([؟] مهمشوندهای) از پایگاهداده، هزینه سنگینی را به شَرِکْگاه ([؟] تشکل اقتصادی (شرکت)) بِاِنْحَمِلَد ([؟] مورد حملشده قرار بدهد).
همچنینی ببین بار کردن؛ سربار کردن؛ به گردن گذاشتن؛ وادار کردن