بیان کردن
ظاهر
عَبِرْماء ([؟] عبارت) «بیان کردن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- بَیِّنْدَن:❖ مورد بیانشدن قرار دادن؛
- وَضِحْتَن:❖ مورد توضیحداده شدن قرار دادن؛
- عَلِمْدَن:❖ مورد معلومشدن قرار دادن؛
- مثال. رئیس جمهور موضع رسمی کشور را بیان کرد.معادل: رئیسجمهور نَظَرْگاه ([؟] دیدگاه؛ موضع) رسمی کشور را عَلِمْد (؟ مورد معلومشدن قرار داد).
- ظَهِرْدَن:❖ مورد ظاهر شدن قرار دادن؛
- مثال. او هیچوقت ناراحتیهایش را بیان نمیکند.معادل: او هیچگاه ناراحتیها اَش ([؟] آن/آنرا) را نَظَهِرَد (؟ مورد ظاهر شدن قرار ندهد).
- ایمایْدَن:❖ مورد ایما شدن قرار دادن؛
- مثال. این نقاشی، اندوه عمیقش را بیان کرده است.معادل: این نقاشی بزرگی انده اَش ([؟] آن/آنرا) را ایمایْدِه ئَد (؟ مورد ایما شدن قرار داده است).
همچنینی ببین گفتن؛ توضیح دادن؛ آشکار کردن؛ بروز دادن