اتفاق افتادن
ظاهر
عَبِرْماء ([؟] عبارت) «اتفاق افتادن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- وَقِعِمْدَن:❖ مورد واقعشدن قرار گرفتن؛
- مثال. هنگامی که آن واقعه بزرگ اتفاق بیافتد.معادل: هِنْگامیکِه ([؟] هنگامیکه) آن وَقِعْماء ([؟] واقعشونده) بزرگ بِوَقِعِمَد (؟ مورد واقعشدن قرار بگیرد).
- حَدِثِمْدَن:❖ مورد حادثشدن قرار گرفتن؛
- بُروزِمْدَن:❖ مورد بروزیافتن قرار گرفتن؛
- مثال. پس از اتفاق افتادن آن خطا، سیستم فروپاشید.معادل: پَسَز ([؟] پس از) بُروزِمْدَن (؟ مورد بروزیافتن قرار گرفتن) خطا هه ([؟] مذکور؛ یادشده)، سیستم هه ([؟] مذکور؛ یادشده) آتَفِقِمْد ([؟] مورد غیر متفقشدن قرار گرفت).