Reduce
ظاهر
انگلیسی
فعل
- (فَرْمِثائی) ️معادل (ترجمه) فارسی «Reduce»: تُحَصْلیدَن ([؟] مورد حاصلیابی قرار دادن):
- مثال. By using the reduce function, we can efficiently reduce a list of numbers to their sum with just a single line of code.ترجمه: تایَد ([؟] شدنی است [الهام از «شاید»]) با بَهْریدَن ([؟] استفاده کردن) تابع تُحَصْلاء ([؟] حاصلساز)، اَثَراً ([؟] بشکل اثرگذار) جمع یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) دسته عدد را با تنها یک خط کد بِتُحَصْلیم (؟ مورد حاصلیابی قرار دهیم).
- ️معادل (ترجمه) فارسی «Reduce»: کاسْتَن ([؟] کم کردن نسبت چیزی):
- ️معادل (ترجمه) فارسی «Reduce»: کاهیدَن ([؟] پایین آوردن جایگاه):
- مثال. The unexpected losses will likely reduce his standing in the company.ترجمه: زیانهای نانَظَرْمِئا ([؟] غیر منتظره) وِشایَد ([؟] احتمالا [قویتر از «شاید»]) جایگاه اَش ([؟] آن) در شرکت را بَکاهینَد (؟ پایین بیاورد).
- ️معادل (ترجمه) فارسی «Reduce»: غَلَظْدَن ([؟] افزودن نسبت جرم به حجم ماده مایع):
- مثال. You should reduce the sauce by simmering it until it thickens.ترجمه: باید سس هه ([؟] مذکور؛ یادشده) را با جوشیدَن ([؟] جوشاندن) تا قَوَمِشْتَن ([؟] قوام گرفتن) اَش ([؟] آن) بِغَلَظی (؟ غلیظتر کنی).
- ️معادل (ترجمه) فارسی «Reduce»: خُلَصْتَن ([؟] خلاصه کردن):
- ️معادل (ترجمه) فارسی «Reduce»: کَمیدَن ([؟] کم کردن شدت/میزان):
- مثال. He took medication to reduce the pain in his knee.ترجمه: برای کَمیدَن (؟ کم کردن شدت/میزان) درد زانو اَش ([؟] آن) دارو خورد.