پرش به محتوا

Reduce

از واژسین

انگلیسی

فعل

  1. (فَرْمِثائی) معادل (ترجمه) فارسی «Reduce»: یُحَصِلْدَن ([؟] مورد حصول‌شدن قرار دادن):
    🏺مثال. By using the reduce function, we can efficiently reduce a list of numbers to their sum with just a single line of code.🔮ترجمه: تایَد ([؟] شدنی بوده/است/خواهد بود) با بَهِرْدَن ([؟] مورد استفاده‌شدن قرار دادن) تابِعِ یُحَصِلاء ([؟] تابع تقلیل‌دهنده)، اَثَراً ([؟] به‌شکل اثرگذار) جمع یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) دَسْتْماء ([؟] دسته) عدد را با تنها یک خط کد بِیُحَصِلیم (؟ مورد حصول‌شدن قرار بدهیم).
  2. معادل (ترجمه) فارسی «Reduce»: کاسْتَن ([؟] مورد کاسته‌شدن قرار دادن):
    🏺مثال. She decided to reduce her sugar intake for health reasons.🔮ترجمه: کاسْتَن (؟ مورد کاسته‌شدن قرار دادن) صَرِفْت ([؟] مصرف‌شد) قند را بِدَلیل ([؟] به دلیل) سلامتی تَصِمْد ([؟] مورد تصمیم‌گیری قرار داد).
  3. معادل (ترجمه) فارسی «Reduce»: کاهْدَن ([؟] مورد کاهش ارزش قرار دادن):
    🏺مثال. The unexpected losses will likely reduce his standing in the company.🔮ترجمه: زیان‌های نانَظَرِمْئا ([؟] غیر منتظره) گاسیاً ([؟] احتمالا) جایگاه اَش ([؟] آن/آنرا) در شَرِکْخانِه ([؟] شرکت) را بِکاهْنَد (؟ مورد کاهش ارزش قرار خواهد بداد).
  4. معادل (ترجمه) فارسی «Reduce»: غَلِظْدَن ([؟] افزودن نسبت جرم به حجم ماده مایع):
    🏺مثال. You should reduce the sauce by simmering it until it thickens.🔮ترجمه: باید سس هه ([؟] مذکور؛ یادشده) را با جوشْتَن ([؟] مورد جوشیده‌شدن قرا دادن) تا قَوِمِشْتَن ([؟] مورد قوام‌گرفته شدن قرار دادن) اَش ([؟] آن/آنرا) بِغَلِظی (؟ مورد غلیظ‌شدن قرار بدهی).
  5. معادل (ترجمه) فارسی «Reduce»: خُلِصْتَن ([؟] مورد خلاصه‌شدن قرار دادن):
    🏺مثال. Scientists were able to reduce the complex data into a single, clear graph.🔮ترجمه: دانشمندها توانستند داده‌های پیچِمْئا ([؟] پیچیده) را به یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) تک نمودار گویا بِخُلِصَنْد (؟ مورد خلاصه‌شدن قرار بدهند).
  6. معادل (ترجمه) فارسی «Reduce»: کَمْدَن ([؟] مورد کم‌شدن قرار دادن):
    🏺مثال. He took medication to reduce the pain in his knee.🔮ترجمه: برای کَمْدَن (؟ مورد کم‌شدن قرار دادن) درد زانو اَش ([؟] آن/آنرا) دارو خورد.