List
ظاهر
انگلیسی
فعل
- ️معادل (ترجمه) فارسی «List»: فِهْرِسْتَن ([؟] فهرست کردن):
- مثال. I need to list all the countries I want to visit this year.ترجمه: باید همه کشورهایی که خاهائَم ([؟] خواهان هستم) امسال ببینم را بِفِهْرِسَم (؟ فهرست کنم).
- ️معادل (ترجمه) فارسی «List»: کَجِمْدَن ([؟] مورد کجشدن قرار گرفتن):
اسم
- (رایانش) ️معادل (ترجمه) فارسی «List»: نُوبَتیک ([؟] لیست):
- مثال. A
list
is a data structure that stores an ordered collection of items, allowing for efficient addition, removal, and access of its elements.ترجمه: «نُوبَتیک (؟ لیست)» یِه (؟ یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) ساختمانداده ئَد ([؟] است) که یِه (؟ یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) دسته از تِکْماءْهای ([؟] آیتمهای) رُتْبِمْئا ([؟] دارای ترتیب) را بِخَزِنَد ([؟] در خود نگهداری میکند) و اَثَراً ([؟] بهشکل اثرگذار) پذیرای اَفْزویِش ([؟] روند افزودن)، حَذْفِش ([؟] روند حذف)، و دَسِسِش ([؟] روند دسترسی) به عضوها اَش ([؟] آن/آنرا) ئَد ([؟] است).
- مثال. A
- ️معادل (ترجمه) فارسی «List»: فِهْرِسْت ([؟] یک برگه شامل چند قلم یادداشت):
- ️معادل (ترجمه) فارسی «List»: کَج ([؟] متمایل به سمتی):