Debug
انگلیسی
فعل
- (برنامهنویسی) ️لَغْزبَریدَن📤[≛]بَری از لغزش کردن؛ ️لَغْزْعارْدَن📤[≛]عاری از لغزش کردن:
- The software developer needed to debug the code to fix the error.وُسْعَنْده[؟]توسعهدهنده نرمافزار هه🗒️هنگام استفاده از «هه»، اگر اسم پیش از صفت دارای صدای «اِ» بود، مانند «وسعنده»، بشکل «وُسْعَندِ نرمافزار هه» خوانده میشود؛ نه بشکل «وسعندهی نرمافزار هه»، چون در صورت دوم تاکید بر شناخته شده بودن «نرمافزار» است نه «وسعنده». به لَغْزبَریدَن کدها برای رَفْعیدن[؟]رفع کردن خطا نیازائید[؟]نیازمند بود.
- I will need to debug the program to identify and resolve any issues.
- The IT team worked together to debug the network connection problem.