پرش به محتوا

پیکربندی کردن

از واژسین

عِبُرْماء ([؟] عبارت) «پیکربندی کردن» معنی‌های زیر را دارائَد ([؟] دارا است):

  • پِیْکَرْدَن: مورد پیکربندی‌شدن قرار دادن؛
    🗝️مثال. مسیریاب جدید را پیکربندی کردم.🔮معادل: سِیْرانال ([؟] مسیریاب (سیستم سیر دهنده)) جدید را پِیْکَرْدَم (؟ مورد پیکربندی‌شدن قرار دادم).