لازم داشتن
ظاهر
عِبُرْماء ([؟] عبارت) «لازم داشتن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- لِزِمائْدَن:❖ لازم داشتن؛
- مثال. لازم داشت از یک ابزار بهتر تهیه کند.معادل: لَزِمائْد (؟ لازم داشت) یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) ابزار بهتر بِتَهِیَد ([؟] مورد تهیهشدن قرار بدهد).
- مثال. چیزهای بیشتری را برای دایر کردن شرکتش لازم داشت.معادل: چیزهای بیشتری را برای دایِرْدَن ([؟] مورد ایجاد کردن و توسعه دادن قرار دادن) شَرِکْخانِه ([؟] شرکت) اَش ([؟] آن/آنرا) لَزِمائْد (؟ لازم داشت).