لازم بودن
ظاهر
عِبُرْماء ([؟] عبارت) «لازم بودن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- لَزِمِمائْدَن:❖ لازم بودن؛
- مثال. لازم بود اشتباهش را بهش بفهمانم.معادل: لَزِمِمائْد (؟ لازم بود) خِبْط ([؟] خِبط (خطا)) اَش ([؟] آن/آنرا) را بِهِش ([؟] به او/آن) بِوَجْهانَم ([؟] مورد توجهکرده شدن قرار بدهم).