فرمان دادن
ظاهر
عَبِرات ([؟] عبارت) «فرمان دادن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- فَرْمودَن:❖ مورد ابلاغ قرار دادن؛
- مثال. مدیر کارهای هرکس را به خوش فرمان داد.معادل: دَبِّرَنْدِه ([؟] مدیر) کارْهای ([؟] کارهای) هرکس را بِهِش ([؟] به او/آن) فَرْمود (؟ مورد ابلاغ قرار داد).
- حُکِمْدَن:❖ مورد حکم قرار دادن؛
- اِنْفَرْمودَن:❖ مورد فرمانده قرار دادن؛
- فَرْمیدَن:❖ مورد امر شدن قرار دادن؛
- مثال. فرمان جمع این دو عدد را به ماشین حساب دادم.معادل: جَمِعْدَن ([؟] مورد جمعشدن قرار دادن) این دو عدد را به حَسِبال ([؟] وسیله محاسبه (ماشین حساب)) فَرْمیدَم (؟ مورد امر شدن قرار دادم).
همچنین ببین: دستور دادن؛ امر کردن؛ حکم کردن