عجله کردن
ظاهر
عَبِرات ([؟] عبارت) «عجله کردن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- عَجِلْدَن:❖ مورد انجام عجلهای قرار دادن؛
- لَقِمْدَن:❖ مورد انجام شدن سریع قرار دادن؛
- مثال. باید در نوشتن مشقهایم عجله میکردم وگرنه بهموقع تمام نمیشدند.معادل: بایَد ([؟] باید) نِویسْدَن ([؟] مورد نوشتهشدن قرار دادن) مشقها اَم ([؟] من/خودم) را بِلَقِمْدَم (؟ مورد انجام شدن سریع قرار بدادم) وگرنه سَرْوَقت ([؟] بهموقع) نَاَتِمِشِتْنَنْد ([؟] مورد تمامشدن قرار داده نمیشدند).
- مثال. برای رسیدن بهموقع به مدرسه، باید خیلی عجله میکردم.معادل: برای رِسِمْدَن ([؟] مورد رسیده شدن قرار گرفتن) سَرْوَقت ([؟] بهموقع) به دَرِسْگاه ([؟] مدرسه)، بایَد ([؟] باید) شَدّاً ([؟] بهحالت شدید) بِلَقِمْدَم (؟ مورد انجام شدن سریع قرار بدادم).
همچنین ببین: شتاب کردن