عبور کردن
ظاهر
عَبِرْماء ([؟] عبارت) «عبور کردن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- عُبورْدَن:❖ مورد عبور کردن قرار دادن؛
- مثال. باید ماشینش را جابجا کند، چون کسی نمیتواند عبور کند.معادل: بایَد ([؟] باید) خودرو اَش ([؟] آن/آنرا) را بِرُجایَد ([؟] مورد باز جاینهاده شدن قرار بدهد)، چون کسی نَتَوانائَد ([؟] توانا نیست) بِعُبورَد (؟ مورد عبور کردن قرار بدهد).
همچنینی ببین عبور دادن