ضمانت کردن
ظاهر
عَبِرات ([؟] عبارت) «ضمانت کردن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- اُیْضَمِنْدَن:❖ مورد ضمانتشده قرار دادن؛
- مثال. برای استخدامش، پیش مدیرمان ضمانتش کردم.معادل: برای اِسْکارْدَن ([؟] مورد کارکننده قرار دادن) اَش ([؟] آن/آنرا)، به دَبِّرَنْدِه ([؟] مدیر) اِمان ([؟] ما) اُیْضَمِنْدَم (؟ مورد ضمانتشده قرار دادم) اَش ([؟] آن/آنرا).
همچنین ببین: تضمین کردن؛ ضامن شدن