عَبِرات ([؟] عبارت) «صاف کردن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- صافْدَن:❖ مورد صافشدن قرار دادن؛
- 🗝️مثال. برای کاشت گندم، زمینش را صاف کرد.🔮معادل: برای زَرِعْدَن ([؟] مورد کاشت قرار دادن) گندم، زمین اَش ([؟] آن/آنرا) را صافْد (؟ مورد صافشدن قرار داد).
- تَوِسْدَن:❖ مورد رفعپیچش قرار دادن؛
- 🗝️مثال. آن آرایشگر موهای او را صاف کرد.🔮معادل: آرایشگر هه ([؟] مذکور؛ یادشده) موهای او را تَوِسْد (؟ مورد رفعپیچش قرار داد).
- تیسْدَن:❖ مورد صافایستا قرار دادن؛
- 🗝️مثال. آن کشاورز آن درخت را صاف کرد.🔮معادل: کشاورز هه ([؟] مذکور؛ یادشده) درخت هه ([؟] مذکور؛ یادشده) را تیسْد (؟ مورد صافایستا قرار داد).
- هُلیکْدَن:❖ مورد صیقلشدن قرار دادن؛
- 🗝️مثال. با سمباده سطح آن کُره را صاف کرد.🔮معادل: با سمباده رویِه ([؟] رویه؛ سطح) کُره هه ([؟] مذکور؛ یادشده) را هُلیکْد (؟ مورد صیقلشدن قرار داد).